Archive for the ‘Uncategorized’ Category

گره کور سد گتوند و نگرانی‌ها در مورد پروژه علاج آن

آگوست 15, 2015

ناصر کرمی استاد دانشگاه برگن نروژ

سرنوشت سد گتوند، که عده‌ای آن را بزرگ‌ترین خطای مهندسی تاریخ ایران می‌دانند، چه خواهد بود؟ ظاهراً قرار است هفته آینده کمیته‌ای منتسب به دانشگاه تهران که بررسی نهایی این مسئله جنجالی محیط‌زیست ایران را به عهده گرفته، با انتشار گزارشی به این سؤال پاسخ دهد.

این کمیته هفته گذشته نخستین جمع‌بندی خود را در این باره منتشر کرد. آنچه که تا حدودی نشانگر ماهیت خود این کمیته و دلایل سپردن پروژه موسوم به «علاج بخشی سد گتوند» به آن بود.

خلاصه ماجرا را اکنون همه می‌دانند. بزرگ‌ترین سد خاکی ایران جانمایی نادرستی داشته و وجود و تأثیر سازند نمکی بزرگ گچساران در مطالعات احداث سد دیده نشده و به همین دلیل در مدت کوتاهی پس از آبگیری این سد، افزون بر ۸ میلیون تن نمک پشت سد جمع شده است. رهاسازی تدریجی بخشی از نمک‌ها باعث شده تا هم‌اکنون ۳۵۰ واحد به شوری کارون افزوده شود.

کارون ستون فقرات جلگه خوزستان است و شور شدن آن حیات در این جلگه را به‌شدت با مخاطره روبرو می‌کند. به همین خاطر پس از آشکار شدن پیامدهای مرگبار احداث این سد، کارشناسان و نهادهای مختلف مکرراً خواستار برچیدن آن شده‌اند. با این وجود وزارت نیرو در این باره مقاومت می‌کند. چرا؟ موضوع جالب این است که اکنون موضوع سد گتوند حتی در بحث‌های کارشناسی عمدتاً در پارادایمی تحت عنوان «امر حیثیتی» بررسی می‌شود نه یک امر زیست‌محیطی یا علمی یا اقتصادی.

نکته این است که مطالعات طرح را شرکت مهاب قدس (وابسته به آستان قدس رضوی) و اجرای آن را شرکت سپاسد (وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) به عهده داشته‌اند. برچیدن سد گتوند اعتبار این دو شرکت را زیر سؤال می‌برد و قانونا می‌تواند جبران خسارت را متوجه آنها کند و البته باعث شود به راحتی نتوان دوباره پروژه‌های مشابه مهندسی را به آنها سپرد. آن هم دو نهادی که عملاً عهده‌دار بزرگ‌ترین طرح‌های مهندسی و اقتصادی کشور هستند.

اما آیا نادیده انگاشتن سازند نمکی گچساران تنها اشتباه مطالعاتی سد گتوند بوده؟ قطعاً نه. اشتباه بزرگ‌تر عدم محاسبه دقیق بیلان آب حوزه بوده است. اشتباهی که از این نظر کمی دورتر سد کرخه را هم دچار مشکل کرده است. هم‌اکنون حجم آبی که به پشت سد کرخه می‌رسد حدود بیست درصد برآوردهای اولیه است. یعنی هشتاد درصد اشتباه محاسبه داشته‌اند. مسئولان وزارت نیرو می‌گویند که مشکل ناشی از وقوع خشکسالی و همچنین افزایش برداشت آب در بالادست سد است.

دانشگاه شهید چمران عملاً رأی به برچیدن سد داد که مورد تأیید سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزارت جهاد کشاورزی هم قرار گرفت. نتایج این مطالعات در آستانه انتشار عمومی بود که ناگهان وزارت نیرو اعلام کرد که مطالعات علاج بخشی سد از دانشگاه شهید چمران گرفته شده و به دانشگاه تهران سپرده شده است

خشکسالی کنونی خاورمیانه از دهه هفتاد میلادی آغاز شده، یعنی افزون بر چهل سال پیش، پس قاعدتاً نمی‌توانسته در مطالعات سد دیده نشود. برداشت آب از حوضه آبخیز بالادست هم اولاً موضوعی است در حوزه مدیریت وزارت نیرو و دوما حتی اگر غیر مجاز انجام شده باشد قاعدتاً احتمال آن می‌بایست در مطالعات دیده می‌شد. به هر حال سدی ساخته‌اند که آب پشت آن جمع نمی‌شود. وقتی پایه مطالعات این‌قدر ضعیف است طبیعی است که سازند نمکی هم دیده نشود.

اما اگر سد کرخه را خطای مهندسی بنامیم، سد گتوند قطعاً یک فاجعه مهندسی است. وزارت نیرو در ابتدا و در واکنش به همه‌گیر شدن موج مخالفت کارشناسان محیط‌زیست اعلام کرد که با یک طرح بدیع مهندسی یعنی استفاده از پتوی رسی و گل اندود کردن دیواره‌های نمکی می‌توان مانع از حل شدن نمک‌ها در آب شد. ده‌ها میلیارد تومان هم برای این کار صرف کردند، اما هیچ سودی نداشت.

بعد مقرر شد که دانشگاه شهید چمران اهواز طرحی برای حل مشکل سد گتوند پیدا کند. این دانشگاه قطب مطالعات آب در ایران محسوب می‌شود و گروهی هم که این پروژه را به عهده گرفتند جملگی استادان شناخته‌شده این دانشگاه بودند. آنها گزینه‌های بسیاری را بررسی کردند و در نهایت به سه گزینه رسیدند: الف) طرح «بای پس» یا دور زدن: با توجه به اینکه امکان رهاسازی ناگهانی بمب نمک پشت سد وجود ندارد با حذف سد، یک مسیر تازه برای کارون احداث شود که سد و دریاچه شور کنونی را دور بزند و در پایین‌دست مجدداً وارد مسیر معمول شود. ب) مدیریت مخزن: یعنی رهاسازی تدریجی نمک به سمت خلیج‌فارس. ج) احداث حوضچه‌های تبخیری و انتقال نمک دریاچه سد به آن. که برای این کار نیاز است در پایین‌دست سد مساحتی حدود ۱۱۰۰ هکتار به عمق حدود ۳ متر در نظر گرفته شود و نمک پشت سد به تدریج در آنها خالی شود.

طرح‌های دوم و سوم هیچ‌کدام مشکل را به طور کامل حل نمی‌کرد و بر عکس مشکلات زیست‌محیطی تازه‌ای هم ایجاد می‌کرد. این‌گونه بود که دانشگاه شهید چمران عملاً رأی به برچیدن سد داد که مورد تأیید سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزارت جهاد کشاورزی هم قرار گرفت.

نتایج این مطالعات در آستانه انتشار عمومی بود که ناگهان وزارت نیرو اعلام کرد که مطالعات علاج بخشی سد از دانشگاه شهید چمران گرفته شده و به دانشگاه تهران سپرده شده است. این تصمیم شگفتی کارشناسان مرتبط را به دنبال داشت. خلع ید از دانشگاهی که سال‌ها در زمینه مدیریت محیطی جلگه خوزستان و هیدرولوژی آن فعالیت کرده و تمامی مستندات و منابع مطالعاتی مرتبط با این پروژه را هم در اختیار دارد، شبهه‌ناک بود.

آنچه که هفته پیش عضو کمیته منتسب به دانشگاه تهران در باره جمع‌بندی این کمیته گفت، نشان می‌دهد که شبهه‌ها چقدر جدی بوده‌اند. وی به صراحت طرح «بای پس» و حذف سد را رد کرد. تلویحاً اعلام کرد گزینه نهایی ترکیبی از احداث حوضچه‌های تبخیری نمک و مدیریت حوضه به شکل رهاسازی تدریجی نمک در کارون است. همانطور که گفته شد قبلاً استادان دانشگاه شهید چمران تاکید کرده بودند که این دو طرح مشکلات بعضاً جبران‌ناپذیر تازه‌ای را ایجاد خواهند کرد. مضاف بر هزینه‌های اقتصادی قابل توجه آن. با توجه به تداوم حل شدن روزانه هفت هزار تن نمک و انباشت آن پشت سد، که تا ده‌ها سال دیگر ادامه خواهد داشت، در طرح احداث حوضچه‌های تبخیری نه فقط همچنان بمب نمک پشت سد فعال می‌ماند، بلکه بمب تازه ۱۱۰۰ هکتاری هم در پایین‌دست آن ایجاد خواهد شد. آن هم در شمالی‌ترین نقطه جلگه خوزستان و در مسیر بادهای غالب و سیلاب هایی که تا پایین دست‌ترین نقاط این جلگه می‌روند.

البته شاید هم حذف و برچیدن سد گتوند تنها گزینه ممکن نباشد. شاید گروه جدید بتوانند به گزینه اقتصادی‌تری برسند. اما سازوکار تصمیم‌گیری طوری بوده که مایه نگرانی است؛ نگرانی از اینکه به جای حفظ محیط‌زیست جلگه خوزستان و منافع ملی، حفظ حیثیت پیمانکاران قدرتمند پروژه در اولویت قرار گیرد.

فرجام کلام اینکه در نهایت مسئولیت حقوقی، قانونی و اخلاقی ماجرا به عهده دولت حسن روحانی است. پرونده سد گتوند می‌تواند سنجه‌ای دقیق برای قضاوت درباره عملکرد دولت او را پیش روی همگان قرار دهد.

http://www.bbc.com/persian/iran/2015/08/150812_l10_nk_gotvand_dam_report

رژیم کم‌چربی برای کاهش وزن ‹موثرتر› از رژیم کم‌کربوهیدرات است

آگوست 15, 2015

نتایج تحقیقی که موسسه ملی بهداشت وابسته به وزارت بهداشت آمریکا انجام داده نشان می‌دهد رژیم کم‌چربی برای کاهش وزن ‹موثرتر› از رژیم کم‌کربوهیدرات است.

این بررسی نشان داد هر دو رژیم اگر باعث کاهش دریافت کالری شوند، چربی بدن را کاهش می‌دهند اما با کم کردن مصرف چربی این کاهش بیشتر از زمانی است که رژیم کم کربوهیدرات رعایت می‌شود.

برای این تحقیق به ۱۹ فرد چاق روزی ۲۷۰۰ کالری داده شد.

بعد از دو هفته، کالری مصرفی را یا با کاهش چربی یا با کاهش کربوهیدرات به یک سوم تقلیل دادند.

این افراد از نظر تمام چیزهایی که می‌خوردند و مقداری که تحرک و ورزش داشته‌اند به دقت زیر نظر بودند.

محققان میزان اکسیژن و دی اکسید کربن را در بازدم و میزان نیتروژن را در ادرار آنها اندازه می‌گرفتند تا دقیقا روند سوخت و ساز را در بدن آنها بررسی کنند.

پس از شش هفته، آنها که رژیم کم‌چربی داشتند ۴۶۳ گرم از چربی بدنشان را از دست داده بودند، یعنی هشتاد درصد بیشتر از آنها که رژیم کم‌کربوهیدرات داشتند که ۲۴۵ گرم چربی سوزانده بودند.

سرپرست این تحقیقات، دکتر کوین هال از موسسه ملی دیابت، گوارش و بیماری‌های کلیوی، می‌گوید: «تمام این اتفاقات در بدن می‌افتند و چربی بدن سوزانده می‌شود، اما با کاهش مصرف چربی این اتفاقات شدیدترند.»

برخی محققان رژیم کم کربوهیدرات را برای سوزاندن چربی اضافه رژیم موثرتری می‌دانند چون براساس تئوری، با کاهش مصرف کربوهیدرات، انسولین خون کاهش پیدا می‌کند بنابراین ذخائر چربی برای تولید انسولین به مصرف می‌رسند.

اما به گفته دکتر هال، این تحقیق نشان می‌دهد انتخاب رژیم کم‌کربوهیدرات توجیه «متابولیک» ندارد.

با این وجود تحقیقات نشان می‌دهند در دنیای واقعی، که رژیم‌ها آنقدر سفت و سخت رعایت نمی‌شوند، ممکن است افراد با کاهش مصرف کربوهیدرات، بیشتر وزن کم کنند.

از این رو نتیجه مهم این تحقیق که در نشریه متابولیسم سلول منتشر شده این است که بهترین رژیم، رژیمی است که فرد بتواند آن را رعایت کند.

به گفته دکتر هال، «اگر برای شما رعایت رژیمی آسان‌تر از رژیم دیگر است و می‌توانید آن را به بطور دائم رعایت کنید، باید همان را انتخاب کنید.»

اما دکتر سوزان رابرتس و دکتر سای داس از دانشگاه تافتس در اظهار نظری درباره این تحقیق نوشته‌اند که درباره نتایج آن «اختلاف نظر شدیدی» وجود دارد:

«این درست که این تحقیق بعضی از ادعاها را درباره فایده رژیم کم کربوهیدرات بی‌اعتبار کرده اما معلوم نیست در درازمدت نتیجه چه باشد: شاید در حال حاضر مهمترین پیام این باشد که برخی انواع کربوهیدرات مناسب هستند، مثل غلات سبوس‌دار با شاخص گلوکز کم.»

پروفسور سوزان جپ از دانشگاه آکسفورد می‌گوید: «این تحقیق به این نتیجه درست رسیده که بهترین رژیم رژیمی آن است که می‌توانید رعایت آن را ادامه دهید.»

«تمام رژیم‌ها اگر برنامه غذایی و کاهش کالری آنها را رعایت کنید، موثر هستند چه کم‌چربی چه کم‌کربوهیدرات، اما رعایت رژیم در حرف ساده است بخصوص با در نظر گرفتن اینکه مدت زیادی طول می کشد تا کاهش وزن اتفاق بیفتد.»
http://www.bbc.com/persian/science/2015/08/150814_me_low_fat-diet_carbs_weight_loss

چگونه تقسیم جهان به محدوده های زمانی همه را سردرگم کرد

آگوست 9, 2015

امروزه باید وقت رسمی پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی را نیز به وقت های مرجع و متعارف دیگر مثل ساعت گرینویچ، ساعت مرجع شرق آمریکا و ساعت مرکزی اروپا افزود.

اما اگر به تاریخ نگاه کنیم می‌بینیم که تعیین ساعت های مرجع و تقسیم بندی جهان به محدوده های زمانی گوناگون به همان اندازه که به موضوع تنظیم و تعیین وقت مربوط می شود به سیاست، دیپلماسی و حتی شورش‌های محلی و منطقه‌ای مربوط بوده است.

تقسیم جهان به محدوده‌های زمانی براساس طول جغرافیایی با نظم و ترتیب چندانی صورت نگرفته است.

این مطلب سرگذشت تلاش‌های بشر برای دستکاری و کنترل زمان است.

در آغاز کار زمان‌بندی حرکت قطارها همه را سردرگم می‌کرد. قطارها و شبکه راه آهن که در قرن نوزدهم در رشد اقتصادی و پیشرفت صنعتی کشورها نقش مهمی ایفا می‌کردند در حرکت تدریجی به سمت تعیین یک ساعت مرجع و استاندارد تاثیر زیادی داشتند.

با پیشرفت شبکه راه آهن و کشتی‌رانی در قرن نوزدهم، سفرهای طولانی تسهیل شد و تفاوت در ساعت یا وقت محلی کشورهای مختلف بیش از گذشته مهم شد. همزمان با گسترش شبکه راه آهن در اروپا و آمریکا نیاز برای تعیین یک ساعت مرجع و همگانی جدی‌تر شد.

به عنوان مثال در آمریکا هر شهری وقت محلی خود را تعیین می‌کرد و این برای مسافران و شرکت‌های راه آهن سر درگمی زیادی ایجاد می‌کرد. در آغاز کار شرکت‌های راه آهن خاک آمریکا را به صد محدوده زمانی گوناگون تقسیم کردند ولی در نهایت این محدوده‌ها و ساعت مرجع آنها به چهار مورد شاخص کاهش یافت.

کشور پهناور هند نیز یک ساعت مرجع واحد دارد و این سیستم میراث احداث راه آهن توسط بریتانیایی‌ها در این کشور است.

در چین نیز با تعیین یک ساعت واحد و سراسری کار را ساده کردند. اما به خاطر پهناوری خاک چین و چندین طول جغرافیایی که از عرض کشور عبور می‌کند داشتن یک ساعت واحد، زمان‌بندی و برنامه‌ریزی امور را بر مبنای وقت محلی پیچیده کرده است.

تمام کشور از ساعت مرجع پکن تبعیت می‌کند حتی آنهایی که در منتهی علیه غربی کشور مثلا در ایالت سین کیانگ زندگی می‌کنند. در نتیجه مردم مجبورند خیلی زود سرکار بروند و در ماههای تابستان در این ایالت آفتاب در ساعات نیمه شب غروب می‌کند.

تعیین یک ساعت مرجع و واحد برای چین یک تصمیم سیاسی بود و حزب کمونیست در سال ۱۹۴۹ با قبضه قدرت در این کشور برای ایجاد اتحاد سیاسی این تصمیم را گرفت. اما بسیاری از ساکنان ایالت سین کیانگ که مسلمان هستند هنوز هم در امور روزانه وقت محلی را مبنا قرار می‌دهند که شکل آرامی از نافرمانی در برابر حکومت مرکزی است.

تصمیم حکومت کره شمالی برای تغییر ساعت مرجع کشور نیز انگیزه های سیاسی و تاریخی دارد و به این وسیله قصد دارد «میراث امپریالیستی ژاپن» و تحمیل وقت مرجع ژاپن به این کشور را تغییر دهد.

کشور کوچک ساموآ که مجموعه جزایری در اقیانوس آرام است، در سال ۲۰۱۱ به دلایل سیاسی تصمیم گرفت وقت محلی خود را حذف و به جای آن ساعت رسمی خود را با استرالیا و نیوزیلند منطبق کند. به این ترتیب در آن سال عملا روز ۳۰ دسامبر را تجربه نکرد.

اما گاهی نیم ساعت، یک ساعت، ربع ساعت و یا چهل و پنج دقیقه نیز بسیار مهم می‌شوند.

به عنوان مثال در مورد کشور نپال این تقسیم‌بندی‌های جغرافیایی گاه نقش بسیار مهمی داشته‌اند. نپال و جزایر چتام تنها کشورهای جهان هستند که محدوده زمانی خود را به جای یک ساعت بر مبنای نیم ساعت تعیین کرده‌اند. ساعت مرجع نپال ۵ ساعت و ۴۵ دقیقه از ساعت گرینویچ جلوتر است چون براساس طول جغرافیایی‌ای تعیین شده که از کوهستانی در حومه کاتماندو پایتخت کشور عبور می‌کند.

این تفاوت ساعت عجیب بین نپال و هند دستمایه یک لطیفه ملی است: «نپالی‌ها همیشه ۱۵ دقیقه عقبند و هندی‌ها همیشه ۱۵ دقیقه جلو هستند.»

در قطب شمال و جنوب که همه طول‌های جغرافیایی (نصف النهارها) به یکدیگر می‌پیوندند، تعیین ساعت محلی پیچیده‌تر است و بنابراین قطب شمال و جنوب ساعت رسمی ندارند. ایستگاه‌های تحقیقات علمی که در محدوده قطب شمال مستقر هستند هر یک از ساعت رسمی کشور مطبوع خود پیروی می‌کنند.

قطب جنوب فقط یک ایستگاه تحقیقات علمی دارد که متعلق به آمریکاست ولی چون کارکنان آن از خاک نیوزیلند به آن سفر می‌کنند از وقت محلی این کشور تبعیت می‌کند.

به تمام پیچیدگی‌های تقسیم کره زمین به محدوده‌های زمانی مختلف باید ساعت مرجع کره ماه را نیز افزود.

پس از اولین سفر موفقیت آمیز انسان به کره ماه در سال ۱۹۶۹، کنت ال فرانکلین ستاره شناس آمریکایی یک ساعت مخصوص برای مسافران به کره ماه اختراع کرد. او مقیاس جدیدی برای اندازه گیری زمان ابداع کرد که «لونیشن» (Lunation) نام گرفت و معادل ۲۹.۵۳۰ روز در کره زمین است؛ همان زمانی که یک دور کامل ماه به دور کره زمین طول می کشد.

اما این ساعت هیچگاه فروش و محبوبیت چندانی پیدا نکرد.

یک موسسه سوئدی نیز ساعت مرجع کره ماه را برای دوران استقرار بشر در این سیاره اختراع کرده است.

اما فضانوردان مستقر در ایستگاه فضایی بین‌المللی که در حرکت مستمر آن در مدار زمین از محدوده‌های زمانی گوناگون عبور می‌کنند، از چه ساعت مرجعی تبعیت می کنند؟ هر چند آنها سفر خود به ایستگاه را از خاک قزاقستان شروع کرده و در پایان ماموریت خود در همین کشور فرود می‌آیند ولی ساعت هماهنگ جهانی را مبنا قرار می‌دهند.
http://www.bbc.com/persian/world/2015/08/150808_me_time_zones

زنانی که در توافق تاریخی ایران و ۱+۵ نقش مهمی داشتند

آگوست 7, 2015

سوزان کیانپور بی بی سی، واشنگتن

این روزها باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در تلاش است تا کنگره را به تایید توافق اتمی ایران و کشورهای ۱+۵ متقاعد کند، مذاکرات تاریخی که با کمک و میانجگیری شمار بی‌سابقه‌ای از دیپلمات های زن انجام شد.

زمانی که توافقی در بین شرکت کنندگان در یک نشست به دست می آید، براساس عرف معمول طرفین با دست دادن بر این توافق مهر تایید می زنند.

اما زمانی که در ۱۴ ژوئیه توافق تاریخی در وین بین ایران و کشورهای ۱+۵ حاصل شد، مذاکره کنندگان ایرانی نتوانستند به دلیل مقررات سختگیرانه در کشورشان دست همکاران زن خود را بفشارند.

سه دیپلمات زن، دو اروپایی و یک آمریکایی، نقش محوری در دستیابی به این توافق جامع برای محدود کردن برنامه اتمی ایران داشتند.

فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وزیر خارجه سابق ایتالیا رهبری این مذاکرات را برعهده داشت.

او در نوامبر ۲۰۱۴ میلادی این سمت را از بارونس کاترین اشتون تحویل گرفت، که او هم به نوبه خود نقشی کلیدی در برقراری روابط دوستانه با ایران داشت.

خانم موگرینی در ابتدا که به عنوان دیپلماتی ارشد فعالیت هایش را شروع کرد، با انتقادات زیادی روبرو شد. برخی او را سیاستمداری بسیار جوان و بی تجربه می دانستند.

اما با گذشت زمان، او به مذاکره کننده‌ای سرسخت معروف شد.

معاون او، هلگا اشمید، دیگر سیاستمدار زن در این مذاکرات بود. به گفته سیاستمداران خانم اشمید از دانش فنی زیادی برخوردار است و همکارانش از او به عنوان چهره‌ای مهم در این مذاکرات یاد می‌کنند.

دیپلمات‌های ارشد غربی گفته‌اند در پایان این خانم اشمید بود که در چانه زنی‌های منتهی به توافق نقش مهمی برعهده داشت.

برعکس خانم موگرینی، هلگا اشمید با چندین سال تجربه در مذاکرات ایران، دیپلماتی شناخته شده در صحنه سیاسی بود.

در میان سیاستمداران آمریکایی وندی شرمن قرار داشت. خانم شرمن اولین زنی است که سمت معاونت وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی را دارا است. او از مذاکره کنندگان قدیمی در مسائل هسته‌ای است.

از وندی شرمن به عنوان معمار اصلی سیاست‌های دولت کلینتون در برنامه هسته‌ای کره شمالی نام برده می‌شود.

خانم شرمن از سال ۲۰۱۱ میلادی در مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای ۱+۵ حضور داشت.

حضور سه زن به عنوان مذاکره کنندگان ارشد در این گفتگوها امری بی سابقه بود.

خانم موگرینی در گفتگویی با بی‌بی‌سی گفت که «حتی در اتحادیه اروپا، اغلب این اتفاق نمی‌افتد که شمار سیاستمداران زن بیشتر از مردان سیاستمدار باشد.»

به گفته خانم موگرینی حضور زنان در این مذاکرات تاحدی امری جدید بود، اما او در عین حال می‌افزاید احساس شخصی من این است که این حضور کمک کننده بود.

خانم موگرینی می‌گوید زمانی که سیاستمداران مرد از مسیر مذاکرات خارج شده و یا گرفتار مسائل تاریخی شده و وارد مباحثاتی این چنینی می‌شدند، این زنان سیاستمدار بودند که آنها را به مسیر اصلی برمی گرداندند.

به گفته مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا «حضور زنان در موقعیت‌هایی کلیدی به ما کمک کرد که در تمام طول مذاکرات موضعی واقعی و عملی داشته باشیم.»

اما در جمهوری اسلامی ایران قوانین سختگیرانه‌ای درباره ارتباطات زن و مرد وجود دارد. آداب و قواعدی وجود دارد که دیپلمات‌ها فارغ از آن که در ایران باشند یا نه باید آن را رعایت کنند.

وندی شرمن می‌گوید ما نمی‌توانیم به هیج وجه با سیاستمداران مرد دست بدهیم و به هیچ وجه نباید هیچ گونه تماسی با آنها داشته باشیم.

اما چنین مسئله‌ای برای خانم شرمن غیرمعمول نیست.

او می‌گوید: «من در بالتیمور بزرگ شدم، در میان جامعه یهودیان اردتدوکس. آنها هم چنین اصولی دارند. اما من فکر می کنم که همگی ما می‌دانیم که چگونه بدون دست دادن با هم صحبت کنیم. و همدیگر را تا آن حد درک کنیم که به بتوانیم به یک توافق برسیم.»

به گفته وندی شرمن «زن بودن مانعی در روند پیشرفت مذاکرت نبود.»

خانم شرمن می‌افزاید: «زمانی که در کنار سیاستمداران ایرانی نشسته‌ام، من نماینده ایالات متحده آمریکا هستم و شاید به عنوان یک زن اگر چیزی بگویم این قدر تند و تیز به نظر نرسد. در مقابل اگر عصبانی شوم چون زن هستیم به نظر غیرمنتظره می‌رسد. »

در طول سالها مذاکره او شناخت خوبی از هم قطاران ایرانی‌اش به دست آورده و آنها اغلب ویدیوها و داستان‌هایی از خانواده‌هایشان را با هم به اشتراک می‌گذارند.

فدریکا موگرینی می‌گوید ما شاهد واکنش‌هایی توام با شک و تردید از جانب کشورهای اروپایی نسبت به حضور زنان سیاستمدار هستیم.

خانم موگرینی می افزاید: «بخشی از جوامع غربی و اروپایی در این باره که زنان از توانایی هایی برخوردارند و باید به آنها به خاطر داشتن نقشی مهم احترام گذاشته شود، دچار شک و تردید هستند.»

به گفته خانم موگرینی در برخی از جوامع اروپایی برای این که نشان داده شود زنان می‌توانند به عنوان مذاکره کنندگان ارشد حضور داشته باشند و یا می‌توانند در موقعیت های سیاسی بالایی باشند باید تلاش زیادی کرد.

علیرغم افزایش حضور زنان، باز هم در همه تیم‌های مذاکره کننده در نشست ایران و ۱+۵ سیاستمدار زن نبود.

وندی شرمن می‌گوید که او با این مسئله سر به سر همکارانش می‌گذاشته است.

به گفته خانم شرمن»در برخی از تیم‌های مذاکره کننده تمامی آنها سیاستمداران مرد بودند. من امیدوارم که این مسئله در آینده تغییر کند.»

در حال حاضر تمامی صحبت‌ها بر سر این است که چگونه و چه زمانی این توافق عملی خواهد شد. روندی که با سفر از قبل پیش بینی شده فدریکا موگرینی و هلگا اشمید به ایران آغاز شده است.

آیا دو زنی که تمامی تلاششان را برای رسیدن به توافق اتمی انجام دادند، می توانند در اجرای آن نقش داشته باشند؟

http://www.bbc.com/persian/world/2015/08/150807_l31_women_negotiaions_iran

صدمین سالگرد اشغال بوشهر توسط بریتانیا

آگوست 7, 2015

حمیده محمدی روزنامه‌نگار
در سال‌های اخیر نام بوشهر به خاطر برنامه هسته‌ای ایران و «نیروگاه هسته‌ای بوشهر» در رسانه‌ها و کتاب‌ها زیاد به کار برده شده است اما این بندر قدیمی، پیش از این نیز از اهمیت جهانی برخوردار بوده است، به طوری که دو بار بریتانیا آن را تصرف کرد.

همچنین نام بوشهر با مقاومت تنگستانی‌ها به فرماندهی رئیس علی دلواری در جنوب ایران در برابر اشغال بریتانیا گره خورده که درست یکصد سال از آن می‌گذرد.
اهمیت بوشهر برای بریتانیا

مطابق با اسناد، بوشهر حدود ۳۰۰ سال پیش به فرمان نادرشاه در سال ۱۷۳۶ به صورت بندر سر و سامان گرفت.

به نوشته دانشنامه ایرانیکا بوشهر قبل از آن «روستای کوچک ماهیگیری» بود. نادرشاه برای»طرح ناوگان دریایی در خلیج فارس» آن را نوسازی کرد و آن را «بندر نادریه» نامید. انتخاب نادرشاه فقط به خاطر «ارتباط آسان با سرزمین مادر» نبود بلکه «این تنگه از قطعه زمین‌هایی با ریگ روان» برخوردار بود که در جزر و مد کاملا می‌توانست فرو رود.

اهمیت تجاری این بندر در دوره کریم خان زند افزایش یافت.

به نوشته ایرانیکا، از ۱۷۶۳ «کمپانی هند شرقی» متعلق به بریتانیا در بوشهر حضور یافت زیرا به لحاظ تجاری حائز اهمیت بود.

بعدها بریتانیا با کریم خان زند مشکل پیدا کرد. از این‌رو تجارت خود را در بندر بصره متمرکز کرد اما با تصرف بصره توسط کریم خان، بریتانیایی‌ها در سال ۱۷۷۸ پایگاه تجاری خود در خلیج فارس را دوباره در بوشهر مستقر کردند.

به نوشته عبدالکریم مشایخی، مورخ و رئیس بنیاد ایران‌شناسی شعبه بوشهر، «انگلیسی‌ها در سال ۱۸۱۲ میلادی نمایندگی سیاسی خود را در بوشهر تاسیس کردند و از آن پس تا حدود یک قرن به طور مستمر به افزایش نفوذ خود در خلیج فارس مشغول بودند».
اشغال اول – ۱۸۵۶

وقتی دوست محمد خان، حاکم وقت قندهار و کابل در سال ۱۸۵۵ هرات را تصرف کرد، ناصرالدین شاه قاجار دستور لشکرکشی به هرات را صادر کرد. هرات شهری محل منازعه میان ایران، روسیه و بریتانیا بود.

با تصرف هرات به دست ایران، دولت وقت بریتانیا به ایران اعلان جنگ داد. چون حکومت ایران نسبت به واکنش بریتانیا بی‌اعتنا بود، بریتانیا در سال ۱۸۵۶ به بوشهر حمله‌ور شد و آن را به تلافی و جهت فشار به ایران برای خروج از هرات، اشغال کرد.

این اشغال با «معاهده پاریس» در سال ۱۸۵۷ پایان یافت؛ ایران متعهد به خروج از هرات و به رسمیت شناختن افغانستان شد و نظامیان بریتانیایی بوشهر را ترک کردند.

گفتنی است در ۱۲ ژوئن ۱۸۵۷، کارل مارکس زمانی که در لندن اقامت داشت، مقاله‌ای با عنوان «معاهده پارسی» نوشت و بندهایی از معاهده پاریس را نقد کرد و بریتانیا را به خاطر تصرف بوشهر و مناطق جنوبی سرزنش کرد.
اشغال دوم – ۱۹۱۵

به نظر عبدالکریم مشایخی، تا قرن نوزدهم، «برتری انگلیس» در خلیج فارس به «توسعه بندر بوشهر» متکی بود، اما از اواخر این قرن، نظر دیگر کشورها نسبت به بوشهر جلب شد و «دفاتر کنسولی» در بوشهر راه انداختند.

از جمله این کشورها، آلمان بود. روابط تجاری ایران با آلمان و «خرید کشتی» از آن، برای بریتانیا که موقعیت گمرکی خود را حفظ کرده بود، ناخوشایند بود.

بر طبق اسناد، ویلهم واسموس در سال ۱۹۱۳ به عنوان کنسول دوم آلمان وارد بوشهر شد. با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، کنسولگری آلمان برای مقابله با انگلیس فعال شد. به این ترتیب واسموس با عشایر جنوب و از جمله با رئیس‌علی دلواری روابط نزدیک یافت.

از طرف دیگر ایران برای پرهیز از وارد شدن در جنگ جهانی اول، اعلام بی‌طرفی کرد.

رقابت بریتانیا و آلمان سرانجام با دستگیری دو مقام کنسولی آلمان در بوشهر به دست نیروهای بریتانیایی به اوج رسید. دولت وقت ایران و مردم بوشهر به این اقدام اعتراض کردند.

عبدالکریم مشایخی در نوشته خود تحت عنوان «نقض بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول و اشغال بوشهر توسط قوای انگلیس» به تلگرافی از موقرالدوله، حاکم وقت بوشهر به تهران اشاره می‌کند: «الساعه که نیم ساعت به ظهر مانده از مسجد نو بوشهر برگشتم، هیجان عمومی به درجه‌ای است که فوق تصور است. چنین ازدحامی در بوشهر هرگز دست نداده بود و کل علما و عموم طبقات اهالی حضور داشته، ملخص خطابه علما این بود که سه سال است بدون اینکه هیچ ضرر مالی و جانی از بنادر به انگلیس رسیده باشد در آنجا اخلال کرده و عده قشون نگاه داشته و حالا هم هتک حرمت و نقض بیطرفی دولت را کرده… دست از حقوق مشروعه برنمیداریم و اگر ما را بکشند ایلات و عشایر و اهالی غیور جنوب زنده هستند و به وظیفه اسلامیت و ایرانیت رفتار خواهند کرد… حالیه مردم منتظر نتیجه هستند… و هیچ شبهه نیست که باز اجتماع خواهند کرد».

با بالا گرفتن تنش، بریتانیا در ۸ اوت ۱۹۱۵ برابر با ۱۷ مرداد ۱۲۹۴، بوشهر را اشغال کرد و طی اعلامیه‌ای گفت که چون دولت ایران نمی‌تواند «نظم و امنیت را در شهر بوشهر و حوالی» برقرار کند، بریتانیا، «کراهتا» مجبور شد به این اقدام دست بزند.

بر طبق اعلامیه، این اقدام «توسط دولت اعلیحضرت… به علت ضرورتی صورت گرفت… ضرورتی که به واسطه حمله اسف بار اخیر ایلات به بوشهر… در آن دو افسر انگلیسی کشته و سه سرباز مجروح شدند…»

اقدام بریتانیا سرآغاز رشته مبارزات تنگستانی‌ها همراه با کمک‌های واسموس در برابر این اشغال بود.

از نکات قابل ذکر در اشغال بوشهر، این بود که بریتانیا تمبرها را با عنوان مورد نظر خود مهر می‌کرد. روی این تمبر نوشته شده بود: «بوشهر در تصرف بریتانیا». گفته می‌شود تا پایان اشغال بوشهر در مهرماه ۱۲۹۴، انواعی از این تمبر به چاپ رسید.
http://www.bbc.com/persian/iran/2015/08/150807_l45_bushehr_uk_invasion

بهترین روغن برای پخت و پز چه روغنی است؟

آگوست 6, 2015

بیماری‌های قلبی، چربی خون و چاقی موضوعاتی هستند که دائم درباره آنها می‌شنویم و درباره پرهیز از مصرف چربی و استفاده از روغن مناسب زیاد صحبت می شود.
اما چه چربی یا روغنی بهترین روغن برای پخت غذاست. آیا برای سرخ کردن روغن نباتی بهتر از روغن حیوانی است؟ بی‌بی‌سی برای پاسخ دادن به این سوال تحقیقی انجام داده است.
برای این تحقیق عده‌ای از ساکنان شهر لستر داوطلب شدند.
قرار شد آنها هر روز از یک نوع روغن یا چربی برای طبخ غذا استفاده کنند و بعد باقیمانده روغن مصرفی را جمع‌آوری کنند تا در دانشکده داروسازی دانشگاه دومونفورت آزمایش شود.
در آزمایشگاه این دانشکده، به جز آزمایش باقیمانده روغن‌ها، در شرایط آزمایشگاهی هم انواع روغن را تا دمای سرخ‌کردن حرارت دادند و بعد آنها را آزمایش کردند.

روغن زیتون برای پخت و پز و سرخ کردن بهترین روغن است
برای این تحقیق این روغن‌ها انتخاب شد: روغن آفتاب‌گردان، روغن ذرت، روغن کانولا (کلزا) مرغوب (cold-pressed)، کره، روغن زیتون تصفیه شده و روغن زیتون فوق بکر (extra virgin).
روغن زیتون بکر روغن زیتونی است که در تولید آن از هیچ ماده یا روش شیمیایی استفاده نشده است.
ساختار مولکولی روغن در دمای حدود ۱۸۰ درجه سانتی‌گراد، در ترکیب با اکسیژن هوا (اکسیداسیون) تغییر و آلدئید و پراکسیدهای لیپیدی تولید می‌کند.
این اتفاق در دمای اتاق هم می‌افتد، اما بسیار کندتر است. ترشیدگی روغن نتیجه همین فرآیند است.
خوردن یا استنشاق آلدئید، حتی به مقدار کم احتمال بیماری‌های قلبی و سرطان را افزایش می‌دهد.
پروفسور مارتین گروت‌ولت که سرپرستی این تحقیق را بر عهده داشت، می‌گوید: «روغن‌هایی که چربی چنداشباع (polyunsaturate) زیاد دارند، مثل روغن ذرت و آفتابگردان، آلدئید خیلی زیادی تولید می‌کنند.»
«روغن ذرت و آفتابگردان تا وقتی خوبند که برای پخت و پز یا سرخ کردن حرارت نبینند.»
«این یک واقعیت ساده شیمیایی است که چیزی که برای سلامتی خوب است وقتی به دمای سرخ کردن می‌رسد به چیزی کاملا ناسالم تبدیل شود.»
روغن زیتون، روغن کانولا، کره و چربی غاز آلدئید بسیار کمتری تولید کردند. علت این است که این روغن‌ها اسیدهای چرب تک‌اشباع (monounsaturated) یا اشباع (saturated) زیادی دارند و این چربی‌ها در مقابل حرارت مقاوم‌ترند. در واقع چربی‌های اشباع تقریبا بر اثر حرارت اکسید نمی‌شوند.
پروفسور گروت‌ولت روغن زیتون را برای پخت و پز و سرخ کردن توصیه می‌کند:
رژیم مدیترانه‌ای

هدف: افزایش مصرف فیبر و آنتی اکسیدان زیاد، کاهش نسبت امگا-۶ به امگا-۳.
شواهد حاکی از افزایش طول عمر با رژیم مدیترانه‌ای است.
تحقیقات مختلف آثار مفید این رژیم را در کاهش چربی، سلامت قلب و عروق، متابولیسم انسولین، پیشگیری ازسندروم متابولیک، پیشگیری از بیماری‌هایی مثل آلزایمر، کاهش التهاب و پیشگیری از آسم نشان داده‌اند.
رژیم مدیترانه‌ای بر اساس مصرف روغن زیتون، سبزیجات، میوه، آجیل و دانه‌ها، بنشن، بعضی لبنیات، غلات کامل، گاهی ماهی و غذاهای دریایی و خوردن گوشت بسیار کم بنا شده است.
«اولا به این دلیل که ترکیبات سمی کمتری تولید می‌کنند، دوم اینکه ترکیباتی که این روغن تولید می‌کند خطر کمتری برای بدن دارند.»
تحقیقات پروفسور گروت‌ولت نشان می‌دهد که سرخ کردن با روغن حیوانی یا کره کمتر از سرخ کردن با روغن ذرت یا روغن آفتابگردان مواد زیان آور تولید می کند.
او حتی پیه حیوانی را نیز به این روغن‌‌ها ترجیح می‌دهد چون پیه حیوانی پر از چربی تک‌اشباع است و بنابراین در هنگام حرارت دیدن مواد مضر کمتری تولید می کند.
پروفسور گروت‌ولت چند توصیه مهم هم دارد:
تا می‌توانید کمتر سرخ‌ کنید، در دمای کمتری سرخ کنید، اگر سرخ می‌کنید کم روغن مصرف کنید و بعد هم روغن اضافه را با کاغذ خشک کن از روی غذای سرخ شده جمع کنید.
برای اینکه آلدئید کمتری وارد بدنتان شود، از روغن‌هایی استفاده کنید که چربی چنداشباع کم دارند (زیر ۲۰ درصد) و چربی اشباع یا تک اشباع زیاد دارند، بهترین نسبت این است که یکی از این دو بیش از شصت درصد اسید چرب را تشکیل دهد و مجموع هر دو بیش از هشتاد درصد باشد.
بهترین روغن برای پخت و پز روغن زیتون است: ۷۶ درصد چربی تک اشباع، ۱۴ درصد اشباع و ده درصد چند اشباع.
برای پخت و پز فرقی بین روغن زیتون تصفیه شده یا فوق‌بکر وجود ندارد، آنتی اکسیدان روغن زیتون فوق‌بکر برای جلوگیری از اکسیداسیون حرارتی کافی نیست.
روغن را دوباره مصرف نکنید.
روغن را همیشه در کابین و دور از نور نگهداری کنید تا از تولید مواد مضر جلوگیری کنید.
چند نکته

در خرید روغن، روغنی که اسید چرب تک‌اشباع (monounsaturated) یا اشباع (saturated) زیاد دارد انتخاب کنید
چربی چند اشباع: در این چربی‌ چند پیوند دوگانه بین اتمهای کربن وجود دارد. مصرف مقدار مشخصی از این چربی با خوردن مغزدانه‌ها، دانه‌ها، ماهی و سبزی‌ برای سلامتی مفید است، اما فایده مصرف آن به صورت روغن ذرت یا آفتابگردان روشن نیست.
چربی تک اشباع: در این چربی‌ها یک پیوند دوگانه بین اتمهای کربن وجود دارد. این چربی در آوُکادو، فندق، بادام، زیتون و روغن زیتون و پیه حیوانی و دنبه یافت می‌شود. روغن زیتون با ۷۶ درصد چربی تک اشباع جزء مهم رژیم مدیترانه‌ای است و برخی تحقیقات این روش تغذیه را سالم‌ترین رژیم غذایی می دانند.
چربی اشباع: در این چربی‌ بین اتم‌های کربن پیوند دوگانه وجود ندارد. توصیه می‌شود از مصرف چربی اشباع به صورت لبنیات و دیگر چربی‌های حیوانی پرهیز شود، اما در این باره اختلاف نظر زیادی وجود دارد.
ترکیب اسیدهای چرب در انواع روغن
نوع درصد چنداشباع درصد تک‌اشباع درصد اشباع
روغن نارگیل ۲ ۶ ۸۶
کره ۳ ۲۱ ۵۱
پیه حیوانی ۱۱ ۴۵ ۳۹
دنبه گوسفند ۱۰ ۴۵ ۴۰
روغن زیتون ۱۰ ۷۶ ۱۴
روغن کانولا (کلزا) ۲۸ ۶۳ ۷
روغن کنجد ۴۱ ۴۰ ۱۴
روغن ذرت ۵۴ ۲۷ ۱۲
روغن آفتابگردان ۶۵ ۲۰ ۱۰

http://www.bbc.com/persian/science/2015/08/150802_me_best_cooking_oil

ایران کشوری که پیر می‌شود

آگوست 6, 2015

دکتر امیر علیشاهی پزشک و محقق در دانشگاه کارولینای شمالی

در واکنش به اتفاقات بزرگ مثل قحطی، انقلاب و جنگ، جامعه به تولید مثل روی می‌آورد.
در حیوانات هم بعد از یک دوره سختی و کم غذایی، به طور واکنشی در سیکل بعدی زایش، تعداد بچه‌ها بیشتر خواهند بود.
این همان اتفاقی است که بین سال های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸ در ایران افتاد. شعارهایی مثل «هر آن کس که دندان دهد نان دهد» هم به انفجار جمعیتی کمک کرد.
موج جمعیتی در هر مقطع زمانی نیازهای خاص خود را دارد. از کودکی و نوزادی با کمبود شیر خشک شروع می شود و با مدارس دو و سه شیفته ادامه پیدا می‌کند، در جوانی پادگان‌ها و دانشگاه‌ها پر می‌شوند و سپس اشباع بازار کار و در نهایت زمانی که این موج جمعیتی به سن بازنشستگی و کهن‌سالی می‌رسد جامعه با نیاز شدید به خدمات بهداشتی و درمانی و مسائل پایان عمر مواجه خواهد شد.
در تمامی جوامعی که با این پدیده مواجه شده‌اند، نسل ایجاد شده طی ۲۰ تا ۲۵ سال، زمانی که به سن باروری می‌رسد، موج بعدی جمعیت را ایجاد می‌کند که این موج دوم معمولا نیازهای موج اول جمعیتی را تامین می‌کند. اتفاقی که در ایران نیفتاد.
موج دوم جمعیت ایران باید بین سال های ۸۴ تا ۹۴ اتفاق می‌افتاد. بر خلاف آنچه گفته می‌شود، دلیل پایین ماندن نرخ باروری در ایران بین این سال‌ها، نه ادامه برنامه کشوری تنظیم خانواده، بلکه عدم تمایل نسل جوان به تولید مثل بود.

نبود امنیت شغلی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در این سال‌ها موجب شد تا شاید ایران تنها کشوری باشد که فقط یک موج جمعیتی را تجربه کرده است.
از بین رفتن فرصت تولید نسل در این سال‌ها، موجب خواهد شد که ایران در سی سال آینده با جمعیتی به نسبت پیر مواجه شود که نسل جوان تولیدگری که بتواند از عهده تامین هزینه‌های این جامعه برآید، آن را پشتیبانی نمی‌کند.
دولت و مجلس ایران، برای افزایش جمعیت طرح‌هایی چون دورکاری زنان، افزایش مرخصی زایمان، محدودیت انتخاب رشته دانشگاهی، توقف برنامه‌های جلوگیری از بارداری و برنامه‌های تبلیغی وسیعی را اجرا کرده‌اند که شاید آخرین آنها وعده کم کردن میزان دوران طرح اجباری پزشکان در صورت بچه‌دار شدن است.
وزیر بهداشت ایران در راستای سیاست افزایش جمعیت اعلام کرده است که از طول مدت طرح پزشکان پس از پایان تحصیل، در ازای تولد هر فرزند، چهار ماه کم می‌شود.
حدود ۴۰ درصد فارغ التحصیلان رشته‌های پزشکی و دندان پزشکی مرد هستند که اکثرا مشمول خدمت سربازی بوده و میزان طرح آنها تابع قوانین نیروهای مسلح است و این بسته تشویقی شامل آنها نخواهد شد.
از طرفی مطالعات نشان داده که هر چه سواد زنان افزایش پیدا کند، سن ازدواج و بچه‌دار شدن نیز افزایش می‌یابد. نمی‌توان از حدود ۶۰ درصد خانم‌های فارغ‌التحصیل هم توقع باروری در آن سن و موقعیت را داشت.
مهم‌تر از همه آنکه، بیشترین درآمدی که یک دانشجوی پزشکی در سن ۲۵ سالگی دارد، حداکثر ماهی ۳۰۰ هزار تومن حقوق انترنی است، که از خط فقر مطلق کشوری هم کمتر است.

متوسط عمر زنان ایران ۷۵ و متوسط عمر مردان ایرانی ۷۲ سال است. ایران با ۷۳.۵ سال امید به زندگی، در رتبه ۱۰۶ دنیا قرار دارد
حال اگر حتی فرض کنیم دانشجویان پزشکی بر تمامی موانع بالا فائق آیند و همگی با افرادی خارج از حرفه و دوره خود ازدواج کنند و همگی هم حداکثر تا دو ماه بعد از فارغ‌التحصیلی بچه‌دار شوند، باز هم فقط ۶ هزار نفر سالانه به جمعیت کشور افزوده می‌شود. این رقم بر نرخ فعلی رشد جمعیت ایران که سالانه حدود ۱.۳ است، هیچ تاثیری ندارد.
این طرح وزارت بهداشت که خود از متولیان اصلی افزایش جمعیت است، اشکالات اساسی دارد و شاید بتوان حدس زد سرنوشت این طرح و طرح‌های مشابه به کجا خواهد انجامید؛ طرح‌هایی که در آن به بدیهی‌ترین نکات در مهندسی جمعیت توجه نشده است.
برای مثال، آیا به امنیت روانی-اقتصادی-اجتماعی زنان به عنوان گروه هدف این طرح‌‌ها اهمیت داده شده است؟ با توجه به کمبود سطح ویتامین دی در خانم‌های ایرانی یا آمار حدود ۵۰ درصد سزارین در کشور، کمبود تخت‌های مراقبت‌های ویژه نوزادان و غیره آیا این طرح‌ها سلامت مادر و کودک را در نظر گرفته‌اند؟
آیا مدیریت مناسب منابع طبیعی مثل آب برای این افزایش جمعیت وجود دارد؟ آیا ایران به اندازه کافی قدرت تولید یا خرید گندم یا سایر محصولات کشاورزی را برای جمعیت آینده‌اش دارد؟
آیا شهرهای ما گنجایش این جمعیت اضافی را دارند؟ آیا زیرساخت‌های لازم برای توزیع متناسب جمعیتی- درآمدی- شغلی وجود دارد یا در نظر گرفته شده است؟
نکته کلیدی که سیاست‌گذاران فراموش کرده‌اند این است که همان گونه که انقلاب و قحطی موجب رشد جمعیت می‌شود، رشد جمعیت هم موجب انقلاب و قحطی می‌شود.

http://www.bbc.com/persian/iran/2015/08/150804_me_iran_ageing_population

دو سالگی دولت روحانی؛ وعده‌های انتخاباتی چه شد؟

آگوست 6, 2015

حمیده محمدی
روزنامه‌نگار

دو سال پس از آغاز به کار حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور ایران، نتیجه یک بررسی از عملکرد او نشان می‌دهد که ۱۵ درصد وعده‌های انتخاباتی او محقق شده و ۳۸ درصد آنها در حال پیگیری است، اما ۴۷ در صد این وعده‌ها یا محقق نشده یا اصولاً پیگیری نشده است.
مراسم تحلیف حسن روحانی، هفتمین رئیس‌جمهور ایران روز ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ در مجلس شورای اسلامی برگزار شد و دولت او رسماً کار خود را شروع کرد.
همزمان با آغاز به کار دولت آقای روحانی، سایتی به نام » روحانی‌سنج» برای رصد وعده‌های انتخاباتی او راه اندازی شد که بعدا وعده های او به عنوان رئیس جمهور را هم به دایره بررسی خود افزود.
این سایت اینترنتی از سایت مشابهی الهام می گرفت به نام «مرسی میتر» که توسط جمعی از جوانان مصری برای رصد کردن عملکرد رئیس جمهور پیشین مصر ایجاد شده بود.
این سایت در معرفی خود نوشته است: «روحانی‌سنج پروژه‌ای آکادمیک است که در دانشکده مطالعات جهانی مانک در دانشگاه تورنتو… آغاز به کار کرده است».
وزارت امور خارجه کانادا از این پروژه حمایت می کند.
فرهاد سوزنچی، سرپرست پروژه روحانی‌سنج به بی‌بی‌سی فارسی گفت که مهمترین مشکل دست اندرکاران این پروژه، نداشتن دسترسی مستقیم به منابع اطلاعات و مسئولان ایرانی بوده است: «همتایان بین‌المللی ما در کشورهای دیگر به خاطر حضور در کشورهایشان بسیار راحت‌تر و دقیق‌تر می‌توانند عملکرد سیاستمداران و مسئولان را بسنجند. به همین خاطر، روحانی‌سنج همواره با کارشناسان، روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی حوزه‌های مختلف در ارتباط بوده است تا بخشی از مشکل دور بودن از کشور را مرتفع کند».
به گفته آقای سوزنچی، سایت روحانی‌سنج همچنین برای تکمیل بررسی های خود، از کمک کاربران سایت یا کسانی استفاده کرده است که در شبکه های اجتماعی تحولاتی را به آنها تذکر داده اند یا نتیجه گیری های آنها را به چالش کشیده اند.

روحانی‌سنج، وعده‌های آقای روحانی را به چهار بخش عمده فرهنگی-اجتماعی، سیاست داخلی، اقتصاد و سیاست خارجی تقسیم کرده و برای روشن کردن وضعیت هر وعده، به حرف‌های رئیس‌جمهور و مسئولان و مصوبات دولت و مجلس ارجاع داده است.
با این حال به نظر می رسد در مواردی مثلا تشخیص اینکه وعده ای «محقق نشده» (یعنی به رغم پیگیری دولت، تحقق نیافته) یا اینکه اساسا «پیگیری نشده» طبیعتا می تواند محل اختلاف نظر باشد.
سایت روحانی‌سنج می گوید که در مجموع از ۷۳ وعده بررسی شده آقای روحانی، ۱۱ مورد تحقق یافته و ۲۸ مورد هم در حال پیگیری است، اما ۵ مورد محقق نشده و ۲۹ وعده هم پیگیری نشده است.

حوزه فرهنگی-اجتماعی
این بخش از ۲۳ وعده فرهنگی-اجتماعی تشکیل شده است که ۵ مورد آنها محقق شده، ۶ مورد در حال پیگیری است، ۲ مورد محقق نشده و ۱۰ مورد هم اصلا پیگیری نشده است.
موارد محقق شده عبارتند از: بیمه همگانی و اجباری؛ احیای ارکسترهای ملی و سمفونیک؛ بازگشایی خانه سینما در ماه اول؛ بازگرداندن استادان دانشگاه که اجباراً بازنشسته شده بودند و مخالفت با ستاره‌دار کردن دانشجویان.
دو وعده محقق نشده عبارتند از: تشکیل وزارت زنان و تأسیس فرهنگستان ادب و زبان آذری.
از برخی وعده‌های پیگیری نشده می‌توان به این موارد اشاره کرد: فضای باز سیاسی؛ بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران؛ تعیین قواعد و قوانین شفاف برای ممیزی کتاب؛ تعیین وضعیت معلم‌های تبعیدی و اخراجی؛ رفع فیلتر از شبکه‌های اجتماعی؛ به حداقل رساندن کنترل‌ها در حوزه سینما؛ لوایح مربوط به حمایت از زنان و بیمه زنان سرپرست خانوار.
برخی موارد در حال پیگیری عبارتند از: بازبینی پرونده ناشران تعلیقی؛ صدور کارت هوشمند برای بیماران صعب‌العلاج؛ جذب بیشتر گردشگران خارجی.

حوزه سیاست داخلی
روحانی‌سنج ۲۰ وعده را در بخش سیاست داخلی گنجانده است که ۱ مورد محقق شده؛ ۲ مورد محقق نشده، ۷ مورد در حال پیگیری و ۱۰ مورد پیگیری نشده است.
یکی از مهم‌ترین وعده‌های روحانی که مورد توجه بوده است، رفع حصر از میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی بود که پس از دو سال روی کار آمدن دولت روحانی به سرانجام نرسید. اخیراً علی‌اکبر ناطق نوری، رئیس دفتر بازرسی رهبر ایران، گفت که حسن روحانی توانایی ورود و تصمیم‌گیری درباره موضوع رفع حصر را ندارد.
یک وعده تحقق‌یافته عبارت است از احیای سازمان مدیریت و برنامه‌سازی.
دو وعده محقق نشده: تعیین معاون رئیس جمهور از اقلیت‌های مذهبی و انتصاب مشاور ریاست جمهوری در فناوری‌های نو.
برخی از وعده‌های در حال پیگیری از این قرارند: احیای خانه احزاب؛ انتصاب نیروهای محلی و قومی در مدیریت‌ها در مناطق مختلف کشور؛ ارسال صورت نهایی سند حقوق شهروندی به مجلس؛ جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه.
برخی از وعده‌هایی که پیگیری نشدند: پاسخگو کردن و مسئولیت‌پذیری وزارت اطلاعات؛ تسهیل بازگشت ایرانیان خارج از کشور؛ توجه به آزادی‌های اقلیت‌های دینی در اجرای آداب دینی و مذهبی خود؛ رفع تبعیض قومی و جنسیتی.

حوزه اقتصاد
آقای روحانی در حوزه اقتصاد ۲۴ وعده داد که از این تعداد، ۴ مورد تحقق یافته و ۱۲ مورد در حال پیگیری است، اما ۸ مورد پیگیری نشده است.
۴ مورد وعده تحقق یافته عبارتند از: افزایش حداقل دستمزد کارگران؛ پایین آوردن تورم به زیر ۲۵ درصد؛ ادامه پرداخت یارانه‌ها و مهار تورم.
از وعده‌های در حال پیگیری به این موارد می‌توان اشاره کرد: بازگرداندن ظرفیت نفت خام به میزان سال ۸۴؛ پرداخت بدهی دولت به پیمانکاران؛ استقلال شورای پول و اعتبار؛ تکمیل پروژه پارس جنوبی.
نمونه هایی از وعده‌های پیگیری نشده نیز از این قرارند: کاهش تفاوت نرخ بیکاری در استان‌ها؛ استقلال بانک مرکزی و تقویت پول ملی؛ تأمین مسکن ارزان قیمت.

حوزه سیاست خارجی
شاید مهم‌ترین وعده آقای روحانی حل و فصل اختلافات بر سر برنامه اتمی ایران با قدرتهای جهانی بود که به نظر می رسد با توافق ایران و گروه ۵+۱ در تیرماه ۱۳۹۴ به سرانجام رسید.
در حوزه سیاست خارجی، در وب‌سایت روحانی‌سنج، تعداد وعده‌ها ۶ مورد ذکر شده است که یک مورد تحقق یافته، یک مورد محقق نشده، ۳ مورد در حال پیگیری و یک مورد پیگیری نشده است.
وعده محقق شده، توافق هسته‌ای و جلوگیری از تحریم‌های احتمالی آینده است.
بهبود روابط با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، وعده‌ای است که در حوزه سیاست خارجی هنوز محقق نشده اما به نظر می رسد که در حال پیگیری است.
کاهش و رفع تحریم‌ها، شفافیت بیشتر در برنامه هسته‌ای، و تلاش برای خارج کردن پرونده هسته‌ای از شورای امنیت، از دیگر وعده‌هایی هستند که دولت در حال پیگیری آنهاست.
از نظر سایت روحانی‌سنج، بازگرداندن اعتبار به گذرنامه ایرانی، پیگیری نشده است.

http://www.bbc.com/persian/iran/2015/08/150803_l10_rouhani_2nd_anniv_promises_review

روبات‌ قاتل ‹نفعی برای بشریت ندارد›

ژوئیه 30, 2015

بیش از صد دانشمند، پژوهشگر و کارشناس برجسته تکنولوژی درباره خطر روبات‌های قاتل هشدار داده‌اند.

آنها در نامه‌ای سرگشاده از راه افتادن مسابقه برای به کارگیری هوش مصنوعی در مقاصد نظامی اظهار نگرانی کرده‌اند.

این نامه امروز به بیست و پنجمین کنفرانس مشترک هوش مصنوعی که در بوئنوس آیرس آرژانتین برگزار می‌شود ارائه شده است.

این دانشمندان معتقدند فناوری هوش مصنوعی برای تولید روبات‌هایی که خود راسا می‌توانند برای کشتن تصمیم گرفته و اقدام کنند آنقدر پیشرفت کرده که تولید این ماشین‌ها در چند سال آینده کاملا امکان‌پذیر خواهد بود:

«برخلاف سلاح اتمی، این روبات‌ها به مواد اولیه‌ای که دسترسی به آن دشوار باشد نیاز ندارند بنابراین برای تمام قدرت‌های نظامی مطرح تولید انبوه آنها کاملا میسر و ارزان خواهد شد.»

«سلاح‌های خودمختار برای عملیاتی مثل ترور، بی‌ثبات کردن کشورها، مهار مردم و کشتن گزینشی یک گروه اقلیت، ایده‌آل هستند. بنابراین ما معتقدیم مسابقه برای تولید هوش مصنوعی با کاربرد نظامی به نفع بشریت نیست.»

«در حالیکه راه‌های بسیاری هست که از هوش مصنوعی برای کاستن از خطرات میدان جنگ، بخصوص غیر نظامیان، استفاده کرد و نیازی به ابزاری جدید برای کشتار نیست.»

«در موافقت یا مخالفت با سلاح‌های خودمختار زیاد بحث شده است، مثلا جایگزین کردن انسان با ماشین در میدان جنگ تلفات انسانی را کم می‌کند و این خوب است اما از این نظر هم بد است که آستانه تحمل برای شروع جنگ را کم می‌کند.»

سوال مهمی که پیش روی بشریت است این است که آیا مسابقه جهانی برای تولید سلاح‌های هوش مصنوعی را شروع کند یا اینکه مانع از شروع چنین مسابقه‌ای شود.»

«همانطور که بیشتر شیمی‌دانها و زیست‌شناسان علاقه‌ای به تولید سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک ندارند، بیشتر محققان هوش مصنوعی هم علاقه‌ای به سلاح هوش مصنوعی ندارند و نمی‌خواهند وجهه این حوزه اینگونه مخدوش شود.»

یکی از امضاکنندگان برجسته این نامه، پروفسور استیون هاوکینگ کیهان‌شناس معروف است که تقریبا شش ماه پیش در مصاحبه ای اختصاصی با بی‌بی‌سی در همین باره اظهار نگرانی کرده و گفته بود: «تکامل زیستی در انسان‌ها به کندی اتفاق می‌افتد از این رو بشر نمی‌تواند با هوش مصنوعی رقابت کند و مقهور آن خواهد شد.»

با این حال بسیاری از متخصصان از جمله اریک هورویتز رییس پژوهشگران مایکروسافت، که این نامه را امضا کرده، در باره فواید وسیع هوش مصنوعی برای انسان، مثل درمان بیماران یا نجات جان افراد در عملیات امداد و نجات،اشاره کرده‌اند:

«هوش مصنوعی با خود امیدهای بسیار، فواید احتمالی فراوان و برخی نگرانی‌ها به همراه می آورد.»

«من فکر می کنم در این راه باید مسائل بسیار جالبی حل شوند اما من انتظار دارم نتایج بسیار مفیدی از این تحقیقات حاصل شود چون ما آن را هدایت خواهیم کرد.»
http://www.bbc.com/persian/science/2015/07/150727_me_killer_robots_warning

دولت آمریکا محاسبه‌گر آنلاین کاهش وزن راه‌اندازی کرد

ژوئیه 29, 2015

موسسه ملی سلامت وابسته به وزارت بهداشت آمریکا، سایتی را راه‌اندازی کرده که با دریافت اطلاعات شخصی و میزان فعالیت افراد، به آنها می‌گوید برای رسیدن به وزن مورد نظر خود باید روزانه چند کالری مصرف کنند.

این محاسبه‌گر با تخمین میزان فعالیت بدنی فرد و میزان فعالیت بدنی مورد نظر او، به او می‌گوید برای رسیدن به وزن مطلوب باید کالری دریافتی خود را در چه حدی نگه دارد.

برای این کار ابتدا درباره قد (به فوت و اینچ)، وزن (به پوند)، جنس و میزان فعالیت بدنی فرد سوال می‌شود.

برای تعیین میزان فعالیت بدنی، از فرد درباره میزان تحرکش در کار و زندگی و همچنین در اوقات فراغت سوال می‌شود و بر حسب جواب، ضریبی تعیین می‌شود.

مثلا ضریب ۱.۴ برای فردی است که زندگی بسیار کم‌تحرکی دارد و بیشتر در حالت نشسته است و ۲.۵ برای افرادی است که تحرک و فعالیت بسیار زیادی دارند.

سپس فرد باید به این نرم‌افزار بگوید که برای رسیدن به وزن مورد نظر، می‌خواهد چند درصد فعالیت بدنی خود را افزایش دهد.

برای اینکه فرد بتواند این درصد را مشخص کند چند سوال ساده دیگر پرسیده می‌شود.

برای مثال کاربر می‌تواند مدت زمانی را که در روز یا هفته مایل است پیاده روی سبک یا شدید یا دویدن یا دوچرخه سواری انجام دهمد مشخص کند.

سپس این سایت به فرد می‌گوید با این فعالیت بدنی، باید چند کالری در روز مصرف کند تا به وزن مورد نظرش برسد.

کوین هال طراح این محاسبه‌گر می‌گوید، حسن استفاده از آن در این است که به افراد امکان می‌دهد برای وزن مورد نظرشان «دقیقا» فعالیت روزانه و کالری مصرفی خود را تعیین کنند.
BMI (ضریب توده بدنی)

(ضریب توده بدنی) معیار ارزیابی چاقی یا لاغری است، برای محاسبه وزن (به کیلوگرم) خود را تقسیم بر توان دو قد (به متر) کنید.

برای مثال BMI فردی که یک متر و هفتاد سانتی‌متر قد و ۶۰ کیلوگرم وزن دارد، تقریبا ۲۱ است. [شصت تقسیم بر (۱.۷ ضربدر ۱.۷)]

BMI کمتر از ۱۸.۵: زیر وزن

BMI بین ۱۸.۵ تا ۲۵: وزن طبیعی

BMI بین ۲۵ تا ۳۰: اضافه وزن

BMI بیشتر از ۳۰: چاقی

بیش از دو سوم جمعیت آمریکا چاق هستند یا اضافه وزن دارند و بنا بر تخمین‌ها تا سال ۲۰۵۰ بیش از نیمی از جمعیت دنیا چاق خواهند بود.

تحقیقات نشان داده‌اند که چاقی با مهمترین بیماری‌هایی که باعث مرگ زودرس می‌شوند یعنی بیماری‌های قلبی، سکته مغزی و دیابت رابطه نزدیک دارد و کاهش مصرف کالری در کنار افزایش فعالیت بدنی مهمترین راه برای رسیدن به وزن مطلوب و پیشگیری از این بیماری‌ها است.

شمار افراد چاق در دنیا بیش از دو میلیارد نفر است به علاوه تقریبا نیمی از موارد دیابت و یک چهارم موارد بیماریهای قلبی به اضافه وزن و چاقی نسبت داده می‌شود.

در ایران چاقی و چاقی شکمی در دهه گذشته سیر صعودی داشته و چاقی شکمی تا پنجاه درصد افزایش داشته است.

بر اساس آمار سال ۲۰۰۸ سازمان بهداشت جهانی، شیوع چاقی در افغانستان ۲.۲ درصد است.

یک سوم جمعیت ایران یعنی حدود ۲۵ میلیون نفر دارای اضافه وزن یا چاقی هستند که ۴۳ درصد آنان را مردان و ۵۷ درصد را زنان تشکیل می‌دهند.

کسانی که به زبان انگلیسی آشنایی دارند می‌توانند از این نرم‌افزار رایگان استفاده کنند.
http://www.bbc.com/persian/world/2015/07/150726_me_us_overnment_super_tracker_weight_loss_launch