Archive for ژوئیه 2009

سروش: گاهی چراغ دین دود می زند

ژوئیه 23, 2009
عبدالکریم سروش، روشنفکر و فیلسوف ایرانی که این روزها در میان تعطیلات تابستانی از آمریکا به بریتانیا آمده، روزها وشب ها در جمع هواداران و شاگردانش حاضر می شود و گاهی نیز مقابل دوربین تلویوزیون به نقد آنچه که در ایران می گذرد، می نشیند.

در شرایطی که موج اعتراض ها به نتایج انتخابات و وقایع پس از آن در ایران ادامه دارد، آقای سروش به بی بی سی فارسی گفت «اینکه در این اواخر کسانی آمده اند و رای مردم را تضعیف می کنند و آن را از جایگاه بلندش تنزل می دهند، نمی گویم پدیده نوظهوری است اما آشکار شدن آن نزد پاره ای از حاکمان، امر بدیعی است.»

ولی امر وکیل الرعایا نیست، ما در تاریخ ایران کریم خان زند را داشته ایم که خود را وکیل الرعیا می نامید اما ولی فقیه، ولی مردم است. ولایت فقیه یعنی خواجگی، یعنی سروری، این غیر از وکالت است، غیر از نیابت از مردم است

عبدالکریم سروش

پس از اعلام نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران که با اعتراض های مردمی رو به رو شد و اینک شماری از حاکمان فعلی و سابق ایران هم جانب مردم را در آن گرفته اند و حتی پیشنهاد برگزاری همه پرسی داده اند، آقای سروش با انتشار یادداشتی با عنوان «روح مجروح و غرور رنجور» با هموطنانش همدردی و به حاکمان ایران توصیه هایی کرد.

آقای سروش در این یادداشت در سایت خود نوشت:»هیچ چیز مهیب تر از زخمی کردن غرور یک قوم نیست. سرمایه اعتمادشان را ستاندن و آب دهان برویشان افکندن، پلیدی وبی شرمی ازین بیشتر نمی شود. آدمیان دزدی ودغلی را تحمل می کنند اما اهانت مکرر به عزت وکرامت شان را هرگز. اینک روح مجروح و غرور رنجور ایرانیان به جوش آمده است و تا ننگ آن خیانت زدوده نشود و تا غاصبان به دست عدالت سپرده نشوند التهاب شان فرو نمی نشیند.»

ناخرسندی از رای مردم

آقای سروش به بی بی سی فارسی می گوید به گمان او علاوه بر اینکه تنزل دادن رای مردم در میان حاکمان فعلی ایران سابقه تئوریک دارد، جنبه سیاسی و اجتماعی هم دارد. «حاکمان ایران تا زمانی که مطمئن بودند که رای مردم با آنها است همیشه از رای و اهمیت آن سخن می گفتند اما از زمانی که مطمئن شدند رای مردم ممکن است چنان که آنها می خواهند جهت گیری نداشته باشد، مشغول تخفیف رای مردم شدند.»

آقای سروش می گوید: «من فراموش نمی کنم در زمانی که آقای خاتمی در ۱۲ سال پیش با آن سکوه انتخاب شد، یکی از سخنرانان تلویوزیون یعنی دقیقا آقای محسن قرائتی، در یکی از درس های قرآنی اش گفت که قرآن می فرماید، مردم عقل درستی ندارند و بنابراین به فرض که اکثریت هم رای داده باشند، دلیل حقانیت او نمی شود. این سخن قرائتی نبود، سخن کسانی بود که از رای مردم ناخشنود بودند.»

«انتخاب تشیع از ابتدا مشروعیت الهی بود»

آیت الله حسینعلی منتظری که زمانی نایب رهبری جمهوری اسلامی بود، از حامیان روشنفکری دینی در ایران محسوب می شود

پس از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و برگزاری دو نماز جمعه پس از آن که یکی به امامت آیت الله خامنه ای و دیگر به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی برگزار شد، بحث درباره سرچشمه مشروعیت حاکمان در ایران از یک بحث محدود به دامنه رسانه ها و مردم کشیده است.

پاره ای از نزدیکان به آیت الله خامنه ای مشروعیت را با استناد به برخی روایات شیعی و نظرات آیت الله خمینی «الهی» می دانند و شمار دیگری از که به دنبال صورتی عرفی از حاکمیت هستند، باز هم به استناد به آرای آیت الله خمینی و برخی از روایات و آیات قران، رای مردم را مشروعیت دهنده به حاکمان می خوانند.

عبدالکریم سروش اما می گوید که آیت الله خمینی در این موارد به صراحت نظر نداده است.

«اگر نگاه کنید از زمانی که تسنن و تشیع به عنوان دو شاخه بزرگ اسلامی تشکیل شد، حقیقت این است که نزاع بر سر مشروعیت بود. اهل سنت به دنبال مشروعیت سنتی رفتند و ابوبکر به عنوان خلیفه انتخاب شد. اما شیعیان از همان ابتدا به دنبال مشروعیت کاریزماتیک و الهی بودند و اعتقاد داشتند به دلیل نصب الهی که برای آنها وجود داشته، حکومت، حق حضرت علی و فرزندانش است. تا امروز هم این داستان ادامه دارد.»

به گفته آقای سروش وقتی که آیت الله خمینی بحث ولایت فقیه را مطرح می کرد، تکیه به نیابت از امامان معصوم کرد. «این معنایش این است که همان مشروعیت الهی و کاریزماتیک و الهی امام معصوم منتقل می شود به ولی فقیه. پس اگر به دل تئوری ولایت فقیه آیت الله خمینی وارد شوید، قصه همین است. یعنی مشروعیت در اصل از خداوند و پیامبر گرفته می شود و فره ایزدی که شخص در اثر اتصال با این بزرگان پیدا می کند، او را شایسته حاکمیت قرار می دهد.»

ما در یک حکومت دموکراتیک و مردمی باید به سویی برویم که در آن نتوان با فتوای هیچ مفتی ای کسی را نصب کرد یا کسی را عزل کرد. البته ما در یک شرایطی به سر می بریم که خود نظام ما فتوا را مهم و محترم می شمارد. تمام نکته همین است که در یک نظام دمکراتیک اساسا این بساط باید جمع شود. ما قانون داریم و قانون داریم و همین

عبدالکریم سروش

اما در شرایطی که محمود احمدی نژاد و نظریه پردازن نزدیک به او از جمله محمد تقی مصباح یزدی، همواره براین نکته تاکید دارد که این دولت به دنبال تشکیل حکومت اسلامی است و می خواهد این نظام را به دست «صاحب اصلی اش» برساند و در احکامی که صادر می کند دلبستگی به امام دوازدهم شیعیان را ملاک می دهد، مردم و رضایت مندی آنها در حکومت اسلامی، موضوع پرسش قرار می گیرد.

عبدالکریم سروش در این زمینه می گوید: «ولی امر وکیل الرعایا نیست، ما در تاریخ ایران کریم خان زند را داشته ایم که خود را وکیل الرعیا می نامید اما ولی فقیه، ولی مردم است. ولایت فقیه یعنی خواجگی، یعنی سروری، این غیر از وکالت است، غیر از نیابت از مردم است.»

به گفته آقای سروش «چنانکه باید در مفهوم ولایت فقیه در ایران صراحت به خرج داده نمی شود چرا که این موضوع چهره ای ناخوشایند نیز دارد ولی حقیقتا قصه ولایت فقیه این است.»

به اعتقاد آقای سروش «مساله مشروعیت یک امر بیرون دین است نه در درون دین. شما به این مستندات درون دینی هرچه بیشتر [برای مشخص شدن پایه مشروعیت حکومت] استناد کنید، آب تیره تر و داوری مشکل تر خواهد شد.»

فتوای فقها و دولت دمکراتیک

عبدالکریم سروش پس از آنکه در اواخر دهه هفتاد خورشیدی گروههای افراطی، موسوم به گروه فشار، چندین بار در جریان سخنرانی های او در ایران اخلال ایجاد کردند، بیشتر وقت خود را به تدریس در دانشگاه های خارج از ایران گذرانده است

در پی وقایع اخیر در ایران و اعتراض های مردمی در این کشور به حوادث صورت گرفته پس از انتخابات، آیت الله حسینعلی منتظری از مراجع تقلید بلند مرتبه شیعه اخیرا در پاسخ به پرسش های شرعی مقلدانش گفته است که تصدی مسئولانی که عدالت و امانتداری را از دست می دهند مشروعیت ندارد و متولی امور جامعه که «با احکام شرع، موازین عقل و میثاق های ملی» عمدا مخالفت کند «جائر و ولایتش جائرانه است.»

آقای سروش از زمان حضورش در لندن، در جلسات مختلف مورد این پرسش قرار گرفته که مصداق این فتوا چیست و حاکم جائر کیست و منظور آیت الله منتظری که بوده است؟

او در گفت و گو با بخش فارسی بی بی سی دیدگاه آیت الله منتظری را نظر فقیهی محترم خواند که بر اساس جایگاه اش تعیین مصداق نمی کند و این وظیفه مقلدانش است که تطبیق به مصداق کنند که چه کسی مشمول این فتوا است.

اما سروش درباره نقش «فتوا» در حکومت دموکراتیک دیدگاه روشنی دارد: «باید به سویی برویم که در آن نتوان با فتوای هیچ مفتی ای کسی را نصب کرد یا کسی را عزل کرد. البته ما در یک شرایطی به سر می بریم که خود نظام ما فتوا را مهم و محترم می شمارد. تمام نکته همین است که در یک نظام دمکراتیک اساسا این بساط باید جمع شود. ما قانون داریم و قانون داریم و همین.»

آقای سروش درباره دخالت دادن هرچه بیشتر احکام فقهی در اداره امورکشور، به تازگی به بی بی سی فارسی گفته است «وقتی شما فتیله بعضی از این احکام را بالا بکشید چراغ دین دود می زند و همه خانه آتش می گیرد. لذا اتفاقا در جامعه چند فرقه ای [که در آن انواع دینداران و حتی بی دینان وجود دارند] باید این فتیله را پایین نگه داشت تا همگان بتوانند در این جامعه فعالیت کنند.»

http://bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090722_mg_sourosh_london2_religion.shtml

حزب الله لبنان و لباس شخصیهای تهران

ژوئیه 23, 2009

مهرداد فرهمند

بی بی سی، بیروت

 

 بعضی از منابع از به کارگیری شبه نظامیان حزب الله لبنان برای سرکوب معترضان خبر داده اند

در هفته های اخیر که برخورد پلیس ضدشورش و افراد موسوم به لباس شخصی به معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران جریان داشت، شایعه ای بر سر زبانها و در سایتهای اینترنتی راه افتاد که افرادی عرب زبان که احتمالاً یا از حزب الله لبنانند یا از فلسطینیان عضو جنبش حماس، در برخورد با معترضان شرکت دارند.

 

تصاویر ویدئویی در سایت اینترنتی یوتیوب منتشر شد که در آن فردی می گفت نفرات پلیس ضدشورش که به مجتمع مسکونی محل اقامت او حمله کرده اند لهجه عربی داشتند یا در یکی دیگر از این ویدئوها، از موتورسواران پلیس ضدشورش کلماتی به زبان عربی شنیده می شد.

 

البته در کشوری که مردمانش زبان فارسی را با انواع لهجه های گوناگون، از جمله لهجه عربی صحبت می کنند، اینها را نمی شد دلیلی بر حضور عربهای هوادار حکومت ایران میان نفرات پلیس ضدشورش یا لباس شخصیها قلمداد کرد.

 

اما سایت متعلق به یکی از اعضای سابق گروههای فشار هوادار محافظه کاران در ایران تصاویری از یکی از افراد شناخته شده و مهم حزب الله لبنان چاپ کرد که در تهران و هنگام حمله به ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در قیطریه شمیران گرفته شده بود.

 

افرادی از حزب الله لبنان، با دیدن این تصاویر، شخص مورد نظر را شناسایی و اصالت عکسها را تأیید کردند.

 

همچنین در تصاویر ویدئویی که از حمله به ستاد میرحسین موسوی پخش شد باز هم این فرد بوضوح به چشم می خورد.

 

اما باز هم نمی توان به صرف حضور این فرد در حمله به ستاد میرحسین موسوی، حکم صادر کرد که حزب الله لبنان در سرکوب تظاهرکنندگان ایرانی و حمله به اصلاح طلبان و هوادارانشان نقشی سازمان یافته ایفا کرده است.

 

اسعد حیدر، نویسنده و روزنامه نگار سرشناس لبنانی که سی سال پیش گزارشگر انقلاب ایران بوده و در جریان حوادث پس از انتخابات ایران نیز در تهران حضور داشته و درباره این حوادث نوشته است می گوید در زمان انقلاب نیز گفته می شد که آیت الله خمینی، افرادی از جنبش فلسطینی فتح را به ایران فرستاده تا در مقابل ارتش ایران که تظاهرات را سرکوب می کردند بایستند اما بعدها معلوم شد که این «فلسطینیها» کسی نبوده اند جز ایرانیانی که در اردوگاههای جنبش فتح آموزش دیده بودند، افرادی همچون محسن رفیقدوست، مصطفی چمران و محمدصالح الحسینی. 

 

 در زمان انقلاب دو طرف یکدیگر را به استفاده از افراد مسلح خارجی متهم کرده بودند

 در زمان انقلاب ایران همچنین شایع شده بود که خیلی از گاردیهایی که در سرکوب انقلابیون شرکت داشتند، اسرائیلی اند اما هیچگاه سندی بر این مدعا به دست نیامد.

 دلیل راه افتادن چنین شایعاتی، آن گونه که اسعد حیدر هم می گوید این است که گویا مردم نمی توانند به خود بباورانند که هموطن به هموطن بیرحمانه حمله کند و حتی او را هدف گلوله قرار دهد.

 

اینکه دولتی برای سرکوب مخالفان داخلی اش از نیروی خارجی کمک بگیرد، بارها در کشورهای مختلف اتفاق افتاده و می افتد، اما اسعد حیدر می گوید حکومت ایران نیرو و نفرات کافی برای مقابله با مخالفان داخلی اش دارد و نیازمند وارد کردن افرادی برای این منظور از خارج نیست. 

 

در مقابل، محمدجواد اکبرین، پژوهشگر و روزنامه نگار ایرانی ساکن لبنان این را امکانپذیر می داند که اگر روزی فرابرسد که به نیروهای نظامی و انتظامی ایرانی دستورداده شود برای مقابله با مخالفان حکومت دست به اسلحه ببرند، این نیروها ممکن است از چنین فرمانی سرپیچی کنند و در آن صورت احتمال توسل حکومت به هواداران خارجی اش وجود خواهد شد، بویژه توسل به افراد حزب الله لبنان که بنابر گزارشها همواره شمار زیادی از آنان برای آموزش در برخی پایگاههای سپاه پاسداران در ایران حضور دارند. 

 

محمدجواد اکبرین می گوید که مردمی که ممکن است دستور حمله به آنان به افراد سپاه پاسداران داده شود، دوستان و خویشاوندان و هموطنان این سپاهیانند اما در مورد افراد حزب الله لبنان، علقه ای بین آنان و ایرانیان وجود ندارد و آنچه آنان را با ایران پیوند می دهد، تنها اشتراکات ایدئولوژیک است.

 

آقای اکبرین حوادث ماه مه (اردیبهشت) سال گذشته بیروت را یادآوری می کند که طی آن، پایتخت لبنان به مدت یک هفته به تصرف افراد مسلح حزب الله درآمد، او می گوید که در آن زمان هم خیلیها در لبنان می گفتند افراد سپاه پاسداران ایران بین نفرات حزب الله حضور دارند و در حمله به مخالفان حزب الله شرکت می جویند.

 

به هر حال، حزب الله لبنان آیت الله خامنه ای را رهبر معنوی خود می داند و بدیهی است که در حوادثی که در ایران پیش آمده، همان جانبی را بگیرد که آیت الله خامنه ای از آن حمایت می کند.

 

بدین ترتیب جای تعجب ندارد که حزب الله به مقابله با هر عاملی برود که احساس می کند نظام تحت رهبری آیت الله خامنه ای را مورد تهدید قرار دهد، حال چه این خطر دولتی خارجی همچون اسرائیل باشد و چه نیرویی که از داخل ایران سر برآورد.

bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090721_wmj-mf-ir88-post-election-hezbollah.shtml

سپاه پاسداران موسوی را به محاکمه تهدید کرد

ژوئیه 21, 2009
 ذوالنوری: با پرتاپ یک گاز اشک آور از سوی نیروهای بسیج و انتظامی، آشوبگران با پنج گاز آشک آور پاسخ می دادند

مجتبی ذوالنوری جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، میر حسین موسوی را متهم کرده که با جمع کردن استادان دانشگاهها 52 محور برای ادامه نهضت پس از انتخابات تعیین کرده که یکی مورد آن برای محاکمه در دادگاه انقلاب کافی است.

آقای ذوالنوری اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشیخص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان، محمد خاتمی رئیس جمهور سابق، میرحسین موسوی نامزد انتخابات ریاست جمهوری و مهدی کروبی نامزد ریاست جمهوری و رئیس پیشین مجلس را متهم کرده با تشکیل کمیته صیانت از آرا در «طراحی فتنه های اخیر دست داشتند.»

این عضو روحانی سپاه پاسداران، نامه هاشمی رفسنجانی به آیت الله خامنه ای را «استیضاح سیاسی» توصیف کرده و گفته است که این نامه «یکی از بزرگترین اشتباهات ایشان بود.»

آقای هاشمی رفسنجانی سه روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در روز 22 خرداد نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و در آن نسبت به «اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه» محمود احمدی نژاد در جریان مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی اعتراض کرد و تلویحا از سکوت آقای خامنه ای در این ماجرا گلایه کرد.

آقای رفسنجانی از رهبر ایران خواسته بود «برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است» اقدام کند و و «مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن» شود.

به گفته این عضو روحانی سپاه، برخی از مدتها قبل با امکانان فراوان و ایجاد سازمانی به نام «رای» با 300 هزار عضو قصد ایجاد انقلاب مخملی و براندازی نظام داشتند و «این سازمان به افرادش دستور داده بود که در صورت قطع پیامک، تلفن، اینترنت و سایت فیس بوک، دستور را از شبکه بی بی سی دریافت کنند.»

ذوالنوری: اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در طراحی فتنه های اخیر دست داشتند

کوتاه مدتی قبل از اعلام نتیجه انتخابات، ارتباط پیامک در ایران قطع شد و در روزهای بعد نیز دولت ضمن اخلال در شبکه تلفن همراه و پارازیت اندازی بر تلویزیون ها و رادیوهای فارسی زبان خارجی، اقدامات گسترده ای را برای نظارت بر مطبوعات داخلی به اجرا گذاشت و به محدودیت فعالیت و اخراج و در مواردی بازداشت گزارشگران خارجی مبادرت ورزید.

در این مدت، رسانه های خبری بین المللی با اتکا به گزارش های خبری و تصویری شهروندان، اخبار تظاهرات در ایران و نحوه برخورد با تظاهرکنندگان را در سطح بین المللی منتشر کردند و گفته می شود به دلیل کمبود منابع خبری داخلی، مورد مراجعه ایرانیان قرار گرفتند.

نمایندگی ولی فقیه بخشی از سپاه پاسداران است که در آن روحانیون فعالیت دارند و رئیس آن از سوی آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران انتخاب می شود.

 

قحطی بیل و کلنگ دو روز قبل از انتخابات

 

آقای ذوالنوری به شرح ماجراهای انتخابات ریاست جمهوری و وقایع بعد از آن پرداخته و این طور شروع کرده که دو روز قبل از انتخابات در تهران و شهرای اطراف بیل و کلنگ کمیاب شده بود و امکانات آشوب نظیر باتوم برقی، موبایل ثریا و گاز اشک آور در اختیار آشوبگران قرار گرفته بود و با پرتاپ یک گاز اشک آور از سوی نیروهای بسیج و انتظامی، آنها با پنج گاز آشک آور پاسخ می دادند.

جانشین نمایندگی ولی فقیه شرحی از وقایع ساعات پایانی روز 25 خرداد ارائه می دهد که بزرگترین راهپیمایی معترضان در خیابان انقلاب به میدان آزادی در آن روز رخ داد.

در جریان راهپیمایی بزرگ معترضان به نتایج انتخابات که صدها هزار نفر در آن شرکت داشتند، نیروهای بسیج پایگاه 117 در میدان آزادی به سمت معترضان آتش گشودند و چند نفر در جریان این درگیری کشته و زخمی شدند.

آقای ذوالنوری ماجرای پایگاه بسیج را «عملیاتی گسترده و سازماندهی شده» توصیف می کند و می گوید: «بسیجیان در یک مقاومت یک ساعته هزار گلوله مشقی و هوایی شلیک کردند ولی با راهیابی آشوبگران به داخل حوزه به علت وجود 300 قبضه سلاح در آن با شلیک مستقیم دو نفر کشته شدند.»

در پی اعلام نتایج بحث برانگیز انتخابات اخیر، علاوه بر سه نامزد این انتخابات، شماری از شخصیت ها و مقامات سیاسی و دینی نیز این نتایج را مورد تردید قرار دادند و نسبت به تاثیر نامطلوب نحوه برگزاری انتخابات بر مشروعیت داخلی و اعتبار بین المللی جمهوری اسلامی هشدار دادند.

اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، هم در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته تهران گفت که اعتماد مردم نسبت به حکومت متزلزل شده و پیشنهادهایی را برای بازگردان اعتماد عمومی مطرح کرد.

bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090720_ka_ir88_sepah_zonnoro.shtml

میر حسین موسوی: ملت ایران دوباره متولد شده است

ژوئیه 21, 2009
 میرحسین موسوی:ملت ما بعد از ۳۰ سال آنقدر رشد پیدا کرده است که برای ساکت کردن آن نمی‌توان به روشهای قبل از انقلاب بازگشت. بگذارید مردم آزادانه حرف و اعتراض خود را بیان کنند و یقین بدانید یک فضای آزاد، امنیت را در کشور ما بهتر از نیروهای نظامی حفظ خواهد کرد

میر حسین موسوی، نامزد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، در تازه ترین واکنش به وقایع اخیر ایران، خطاب به مخالفان و منتقدانش گفته است که یک ملتی «دوباره متولد شده و به صحنه آمده تا از دستاوردهای خود دفاع کند. با دستگیری‌ها و پرونده‌سازی‌ها نمی‌توان این مساله را خاتمه داد.»

آقای موسوی گفته است مخالفان اعتراض های مردمی با مسئله‌ جدیدی به نام «بیداری ملت» مواجه شده اند.

میرحسین موسوی در جمع برخی از خانواده های بازداشت شدگان حوادث اخیر و به مناسبت سالگرد مبعث پیامبر مسلمانان سخنرانی کرده است.

آقای موسوی گفته است «دولتی که در فضای بی‌اعتمادی به وجود آید، دولت ضعیفی خواهد بود و چون پشتوانه و مشروعیت مردمی ندارد، مرتبا به بیگانگان امتیاز خواهد داد و این به صلاح نظام و ملت نیست.»

آقای موسوی در این دیدار که دوشنبه صبح ۲۹ تیر در تهران صورت گرفته است پرونده سازی برای بازداشت شدگان حوادث اخیر را «تقبیح» کرده است.

به گفته آقای موسوی «بسیاری از این زندانیان چهره‌های شناخته‌شده‌ای هستند که سالها برای این کشور و این نظام زحمت کشیده‌اند.»

«به این بازی خاتمه دهید»

چهره‌ای که بعد از انتخابات از رسانه ملی دیدیم، به هیچ وجه قابل تصور نبود. سنگ ها را بسته اند و سگ ها را باز کرده اند. افرادی دعوت شده‌اند تا با دروغ و تهمت و هتک حرمت، داستان‌سرایی و فضاسازی کنند، در حالی که ۱۳ میلیون جمعیت به قول شما و اکثریت به قول ما حق ندارند از خود دفاع کنند

میرحسین موسوی

برخی از مقام های جمهوری اسلامی، طی هفته های اخیر، به طور مکرر، اعتراض مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری را به برنامه ریزی کشورهای خارجی نسبت داده اند.

از جمله همزمان با دیدار آقای موسوی با خانواده برخی از بازداشت شدگان حوادث اخیر، آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با شماری از مقام های حکومتی ایران باردیگر کشورهای خارجی را به دست داشتن در اعتراض های صورت گرفته متهم کرد.

آقای موسوی روز دوشنبه گفت «چه کسی باور می‌کند که این ها با بیگانگان بسازند و منافع کشور خود را در جهت خواست آنان بفروشند؟ آیا کشور ما اینقدر حقیر و کوچک شده که می‌خواهید حرکت اعتراضی عظیم ملت را به بیگانگان نسبت دهید؟ آیا این توهین به ملت ما نیست؟ آیا این توهین به ۴۰ میلیون رای‌دهنده نیست؟ آیا این توهین به دانشجویان، اساتید ، نخبگان و مدیران زحمتکش کشور ما نیست؟»

میر حسین موسوی در عین حال گفته است که «متاسفانه خطیبی در نماز جمعه می‌گوید اعترافات در حال گرفته شدن است و در صورت صلاحدید پخش می شود و مسئله تمام شده است. اما ما می‌گوییم با مسئله جدیدی به نام بیداری ملت مواجه شده‌اید؛ یک ملتی که دوباره متولد شده و به صحنه آمده تا از دستاوردهای خود دفاع کند. با دستگیری‌ها و پرونده‌سازی‌ها نمی‌توان این مساله را خاتمه داد. هر چه زودتر به این بازی خاتمه دهید و فرزندان ملت را به ملت برگردانید.»

اشاره آقای موسوی، به سخنرانی احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه سه هفته پیش تهران است که از «اعتراف» برخی از دستگیر شدگان به انقلاب مخملی و ارتباط با کشورهای خارجی سخن گفته بود.

آقای موسوی در این دیدار به یکی از پرونده‌سازی‌های صورت گرفته برای یکی از اعضای ستاد خود اشاره کرد و گفته است » یکی از اعضای ستاد را تحت فشار گذاشته‌اند که اعتراف کن ۴ میلیارد تومانی را که از ستاد گرفته‌ای، چه کرده‌ای. حال آنکه کل هزینه‌های ستادهای تبلیغاتی بنده کمتر از سه و نیم میلیارد تومان بوده است و اینها چون خود میلیاردها تومان خرج کردند، به خیال خود دنبال منابع مالی ما می‌گردند.»

«سنگ ها را بسته و سگ ها را باز کرده اند»

 در جریان وقایع اخبر ایران به گفته منابع دولتی بیش از هزار نفر دستگیر شده و بیش از 20 نفر کشته شده اند

میرحسین موسوی در این سخنرانی باری دیگر از سیاست های رادیو و تلویزیون ایران که در انحصار حکومت این کشور است، انتقاد کرده و گفته است که این رسانه در جهت منافع عمومی حرکت نمی کند.

آقای موسوی گفته است «چهره‌ای که بعد از انتخابات از رسانه ملی دیدیم، به هیچ وجه قابل تصور نبود. سنگ ها را بسته اند و سگها را باز کرده اند. افرادی دعوت شده‌اند تا با دروغ و تهمت و هتک حرمت، داستان‌سرایی و فضاسازی کنند، در حالی که ۱۳ میلیون جمعیت به قول شما و اکثریت به قول ما حق ندارند از خود دفاع کنند. مانند تبلیغات ماشین رختشویی تهمت های افراد را تکرار می‌کنند و امکان دفاع را برای ملت فراهم نمی‌آورند و امروز وجدان عمومی جامعه نشان می‌دهد که تا چه اندازه به یک رسانه‌ی مستقل و ملی نیاز داریم.»

به گفته آقای موسوی، وقتی امکان گفت‌و‌گو و تبادل آرا در رسانه‌ ملی سلب می شود، فشارها در جای دیگر بروز می‌ یابند و مردم به رسانه‌های بیگانه روی می‌آورند.

» ما نمی خواهیم ملت به رسانه‌های بیگانه اتصال پیدا کنند و می‌پرسیم چرا ملت نباید خبرهای خودش را از رسانه‌های خودش بشنود؟»

«این چه روزنامه آزادی است؟»

اظهارات میرحسین موسوی درباره شرایط ایران، یکی از صریح ترین و مفصل ترین موضع گیری های آقای موسوی طی هفته های اخیر است.

گزارش های تایید نشده ای از تهران حاکی از اعمال محدودیت برای آقای موسوی بوده است. هرچند آقای موسوی طی روزهای اخیر در میان مردم در نماز جمعه تهران حاضر شد و پیام تسلیتی به مناسبت سقوط هواپیمای ایرانی صادر کرد اما او خود به ایجاد محدودیت ها اشاره نموده و از آن انتقاد کرده است.

آقای موسوی درباره روزنامه «کلمه سبز» که چند هفته پیش از انتخابات به صاحب امتیازی او انتشار خود را آغاز کرد، اشاره کرده و گفته است آقای شاهرودی، رئیس قوه قضائیه، «می‌گوید روزنامه‌ کلمه سبز توقیف نیست و می ‌تواند انتشار یابد و ما می گوییم این چه روزنامه‌ آزادی است که دفترش پلمپ شده و کارمندانش دستگیر شده‌اند؟»

به فاصله یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات، روزنامه کلمه سبز با حضور نمایندگان دادستانی تهران در چاپخانه این روزنامه، با محدودیت هایی در انتشار رو به رو شد و چند روز بعد نیز همه کارکنان آن به همراه سردبیر و کادر فنی روزنامه در محل دفتر آن بازداشت و دفتر روزنامه نیز مهر و موم شد.

آقای موسوی گفته است «مشکل ما متاسفانه همین بی‌قانونی‌هاست….ما معترض به بی‌قانونی هستیم. ما می‌گوییم برخوردهای صورت گرفته در روزهای اخیر و اینکه عزیزان ما اکنون در زندان هیچ دسترسی به وکیل ندارند و حتی امکان ملاقات با خانواده‌های خود را ندارند، بی‌قانونی است. اینکه بر خلاف نص قانون اساسی اجازه برگزاری تجمعات اعتراضی داده نمی‌شود، بی‌قانونی است. ساختارشکنان کسانی هستند که موارد زیادی از قانون اساسی را بنا به میل خود نادیده می‌گیرند و اجرا نمی‌کنند.»

«از هزینه دادن نمی ترسیم»

به گفته آقای موسوی اکنون مردم برای حفظ ارزش ها در مقابل حکومت هزینه می‌دهند و شهید می‌دهند. او گفت: «ما می‌خواهیم کمترین هزینه پرداخت شود، اما از هزینه دادن نمی‌هراسیم.»

 آیت الله خمینی دست کم یک بار مانع پذیرش استعفای میرحسین موسوی از نخست وزیری ایران شده بود

میر حسین موسوی آخرین نخست وزیر ایران است که در دوران هشت ساله جنگ ایران و عراق، این سمت را در اختیار داشت. بر اساس شواهد مکتوب تاریخی در دوران نخست وزیری، آقای موسوی اختلاف نظرهایی با رئیس جمهوری وقت (سید علی خامنه ای) داشته است که به تصمیم استعفای آقای موسوی از نخست وزیر منجر شده اما با وساطت آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، از پذیرش استعفا و کناره گیری او جلوگیری شده است.

آقای موسوی پس از بازنگری در قانون اساسی ایران و حذف پست نخست وزیری، از مسئولیت های اجرایی به مدت ۲۰ سال کناره گیری کرد و عمده وقت خود را صرف فعالیت های هنری و فرهنگی کرد.

او در یکی از مناظره ها در جریان مبازرات انتخاباتی اش خود را فردی انقلابی معرفی کرد که با «احساس نگرانی» و برای جلوگیری از وارد شدن خسارت های بیشتر به ایران کار فرهنگی را رها کرده و پس از ۲۰ سال وارد رقابت های انتخاباتی شده است.

آقای موسوی و مهدی کروبی دیگر نامزد معترض به نتایج انتخابات به همراه جمعی از مردم معترض، این نتایج را نپذیرفته اند و خواستار ابطال و برگزاری مجدد انتخابات شده اند.

مهدی کروبی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از تشکل های سیاسی حامی میر حسین موسوی است شرایط پیش آمده را «کودتا» توصیف کرده اند و محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین ایران از آن به نام «کودتای مخملین علیه مردم و نظام» یاد کرده است.

اما با ادامه اعتراض های مردمی به نتایج انتخابات، دو رئیس جمهوری پیشین ایران محمد خاتمی به طور تصریحی و اکبر هاشمی رفسنجانی به طور تلویحی پیشنهاد کرده اند که برای خروج از این شرایط که آن را «بحرانی» خوانده اند، همه پرسی و مراجعه به آرای عمومی انجام گیرد.

http://bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090720_mg_mousavi_freedom_ir88.shtml

ولی فقیه، مشروعیت خود را از مردم می گیرد یا خدا؟

ژوئیه 21, 2009

بزرگمهر شرف الدین      بی بی سی فارسی 

محمد یزدی در واکنش به اظهارات هاشمی رفسنجانی گفته که نظام مشروعیتش را از خدا می گیرد نه مردم

خطبه های اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران، موضع گیری های سیاسی جناح محافظه کار را در پی داشت، اما اشارات آقای هاشمی به مبانی مشروعیت جمهوری اسلامی، عدهای از فقها را نیز به واکنش واداشته است.

آقای هاشمی، رئیس مجلس خبرگان در سخنان خود با تاکید بر اینکه قانون اساسی ایران با اتکا به اصل حضور مردم تدوین شده، مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را برگرفته از مردم دانست و گفت همه مناصب این نظام از رهبری تا ریاست جمهوری و شوراها با انتخاب مردم معنا می یابند و حتی رهبر نظام نیز «مخلوق» رای مردم است.

صریح ترین اعتراض به این خطبه ها از جانب آیت الله محمد یزدی مطرح شد که روز شنبه در یک نشست خبری در مقام «عضو شورای نگهبان و مجلس خبرگان و طلبه ای که در قم تحصیل کرده»، بر مبانی فقهی استدلال سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی اشکالاتی وارد کرد و گفت حاكمیت در نظام اسلامی ناشی از مبدأ الهی است و حاکم این نظام، مشروعیت خود را از خداوند می گیرد و نه مردم.

آقای یزدی تاکید آقای رفسنجانی در خطبه اول نماز جمعه بر مردم را «غلط فاحش» می داند چرا که از دیدگاه او در فقه اسلامی و تشیع اثنی عشری نباید مشروعیت و مقبولیت را هم عرض یکدیگر قرار داد، چون اولی از جانب خداوند و دومی از جانب مردم به ولی فقیه تعلق می گیرد و «صرف همراهی مردم (مقبولیت)، مشروعیت نظام را ایجاد نمی کند.»

مطابق گفته های آیت الله یزدی حضور مردم در اسلام تنها از آن رو اهمیت دارد که حکومت الهی را قابل عمل می کند.

 

نظریه انتخاب در مقابل نظریه انتصاب

 

این دو اظهار نظر در باره مبنای مشروعیت ولی فقیه در حکومت اسلامی ریشه در شکل گیری دو نحله فکری در میان نظریه پردازان و مفسران تئوری ولایت فقیه دارد.

دیدگاه آقای هاشمی تحت نظریه «ولایت انتخابی فقیه» تدوین شده است که طبق آن مردم خود ولی فقیه دارای شرایط (مندرج در قانون اساسی) را بر می گزینند و قدرت عزل او را نیز دارند.

دیدگاه آقای یزدی متکی به نظریه «ولایت انتصابی فقیه» است که بر اساس آن فقیه حاکم با توجه به دو ركن علم و عدالت از جانب امامان به مقام ولایت بر جامعه اسلامى منصوب شده‏ است و مردم در مشروعیت، حقانیت و قانونیت حکومت او هیچ نقشى ندارند.

طبق نظریه انتخاب، مجلس خبرگان با تشخیص خود فقیه حاکم را به این مقام می گمارد و می تواند او را در صورت «تشخیص» از این مقام عزل کند، اما در نظریه نصب، رای خبرگان تنها به مثابه «رجوع به بینه» است؛ یعنی خبرگان تنها کاشف فقیه اصلح هستند و «فرد متعین» را نه انتخاب، بلکه معرفی می کنند.

 

قانون اساسی چه می گوید

 

هواداران نظریه نصب یا انتخاب هر دو اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بر اساس دیدگاه های خود تحلیل کرده اند و می توان مدعی شد در نهایت بر اساس یک قانون اساسی واحد به دو الگوی حکومتی متفاوت رسیده اند.

تاکید هواداران نظریه نصب بیشتر بر اصل 5 قانون اساسی است که در زمان غیبت امام دوازدهم شیعیان، ولایت امر و امامت امت را بر عهده فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر می داند و به تعبیری برای حکومت فقیه نیز همچون ولایت امامان شانی الهی قایل می شود.

اما نظريه ديگر بر اصل ديگری از قانون اساسی تکيه می کند: در اصل 107 قانون اساسی آمده آیت الله خمینی از طرف اکثریت قاطع مردم به رهبری «شناخته» و «پذیرفته» شد و بعد از او تشخیص و انتخاب فقیه واجد الشرایط برای حاکمیت نظام بر عهده مجلس خبرگان است.

هواداران نظریه انتخاب ولی فقیه ذکر واژه «انتخاب» در اصل 107 را نشان از آن می دانند که حاکم اسلامی پیش از برگزیده شدن از جانب مجلس خبرگان هنوز ولی فقیه نیست و تنها با اعلام انتخاب این نهاد است که هویت دینی و سیاسی خود را پیدا می کند.

هواداران نظریه انتخاب بر اصول دیگری از قانون اساسی هم تاکید دارند نظیر اصل 111 که از عزل رهبری سخن می گوید، اصل 142 که به رئیس قوه قضائیه امکان رسیدگی به اموال رهبری را می دهد، اصل 6 قانون اساسی که اداره امور کشور را متکی به آرای عمومی می داند و اصل 56 که حاکمیت مطلق بر انسان را تنها از آن خدا می داند و انسان را واجد حق غیر قابل سلب حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خویش معرفی می کند.

 

نظریه ولایت فقیه آیت الله خمینی و آیت الله منتظری

 

آیت الله خمینی در زمان تبعید خود در عراق نظریه ولایت فقیه را مطرح کرد و بعد از انقلاب اسلامی به تشریح و تکمیل آن پرداخت.

مطابق دیدگاه آیت الله خمینی تمام اختیارات امامان به عنوان حجت خداوند بر مردم، عینا برای فقها نیز وجود دارد و این مشروعیت الهی است که مبدا مجوز یا استحقاق حکمرانی زمامدار در زمان غیبت به حساب می آید.

مطابق دیدگاه آیت الله خمینی تمام اختیارات امامان به عنوان حجت خداوند بر مردم، عینا برای فقها نیز وجود دارد و این مشروعیت الهی است که مبدا مجوز یا استحقاق حکمرانی زمامدار در زمان غیبت به حساب می آید.

از مخالفان این نگاه به نظریه ولایت فقیه، آیت الله حسینعلی منتظری است که از ابتدای انقلاب شبهاتی نیز بر مطلقه بودن اختیارات حاکم فقیه مطرح کرده بود.

آیت الله منتظری معتقد است ولی فقیه بدون آرای عمومی مردم دارای هیچ مشروعیتی نیست.

مطابق این دیدگاه تا زمانی که خداوند خود شخص یا اشخاصی را برای ولایت بر مردم تعیین نکرده باشد، حق انتخاب را بر مردم تفویض کرده است و فرد منتخب مردم، بهره مند از تنفیذ الهی نیز هست.

از نگاه آیت الله منتظری ولایت فقیه به منظور اسلامی بودن قوانین کشور و رضایت مردم از جریان کلی امور است و اگر جامعه اسلامی به تکاملی برسد که توسط کارشناسان اسلامی و احزاب مستقل بتواند حاکمیت شرع را پیاده کند، هدف از ولایت فقیه تامین شده است.

در نگاه آیت الله منتظری بقای رضایت مردم شرط بقای مشروعیت حکومت است.

او هفته پیش نیز در پاسخ به سوالات شرعی محسن کدیور در باره حوادث بعد از انتخابات گفت اگر حاکم اسلامی عدالت، امانتداری و رای اکثریت مردم را از دست بدهد خود به خود و بدون حاجت به عزل، از ولایت ساقط می شود.

 

شارحان دو نظریه ولایی

 

تقسیم بندی حامیان و مروجان دو نظریه در یک فهرست جامع و خط کشی شده کار دشواری است، چرا که در سه دهه گذشته بسیاری از سیاستمداران و متفکرین مذهبی در میان این دو قطب نوسان هایی داشته اند یا لااقل در باره مبنای مشروعیت ولایی، صحبت های متفاوتی بیان کرده اند.

اما در میان نظریه پردازان حکومت اسلامی و نظریه نصب، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی جایگاه ویژه ای دارد.

آقای مصباح یزدی یک بار در شهریور سال 85 و در آستانه انتخابات مجلس خبرگان تفاوت دیدگاهش را با رقیب خود، اکبر هاشمی رفسنجانی بیان کرده بود و به طور شفاف گفته بود در مساله ولایت فقیه، دیدگاه آقای هاشمی را نمی پسندد.

 مطابق دیدگاه آقای مصباح، مردم «ناصب» ولی فقیه نیستند، بلکه «ناصر» او هستند و حاکم فقیه مشروعیت خود را در سلسله مراتب الهی از خداوند، پیامبر و امامان به دست می آورد

مطابق دیدگاه آقای مصباح، مردم «ناصب» ولی فقیه نیستند، بلکه «ناصر» او هستند و حاکم فقیه مشروعیت خود را در سلسله مراتب الهی از خداوند، پیامبر و امامان به دست می آورد.

آقای مصباح انگاره انتخاب ولی فقیه توسط مردم را رد می کند و می گوید انطباق نظریه حکومت اسلامی بر دموکراسی غیرممکن است.

آیت الله جوادی آملی نیز اگرچه مشرح نظریه ولایت عام فقهاست که برای دیگر فقهیان نیز از حاکمیت و قدرت سهمی قایل است، اما در کل کارکرد بیعت مردم با ولی فقیه را تنها کارکردی کشفی می داند و می گوید این بیعت یا مقبولیت، علامت حق است، نه علت آن.

او می گوید زمامدار اسلامی از طرف مردم یا خبرگان منصوب یا معزول نمی شود و نباید به بهانه تکریم آرا عمومی، حق حاکمیت را مجعول خلق دانست.

آیت الله خامنه ای نیز در بخش استفتائات خود گفته اختیارات ولی فقیه در صورت تعارض با اراده و اختیار مردم، بر اختیارات و تصمیمات مردم مقدم و حاکم است.

در طرف مقابل، فقها و روشنفکران بسیاری نیز از نظریه انتخاب فقیه دفاع می کنند.

آیت الله یوسف صانعی با انکار اصل قیمومیت در اسلام از مهم ترین شارحان این دیدگاه به حساب می آید.

از میان فهرست حامیان این نظریه می توان به سید محمد خاتمی، مجید انصاری، علی اکبر محتشمی پور و محمد تقی فاضل میبدی، مهدی کروبی و عبدالکریم سروش اشاره کرد که برای قدرت منشا زمینی قائلند و مقبولیت و مشروعیت را از رای مردم می دانند.

در این میان، اکبر هاشمی رفسنجانی تلاش زیادی دارد که با اتکا به نزدیکی خود به آیت الله خمینی، مبانی فکری و شیوه عملی حاکمیت او را بازتفسیر کند و نشان دهد آیت الله خمینی نیز برداشت واقع بینانه تری از قدرت داشته و مشروعیت نظام را متکی به پشتوانه مردمی می دانسته است.

http://bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090719_si_ir88_islam_election.shtml

.کی به طالبان پول می دهد؟

ژوئیه 19, 2009

ببرک احساس

منبع تأمین درآمد طالبان موضوعی است که اکنون ایالات متحده آمریکا نیز اذعان می کند که در گذشته توجه به آن نکرده است. برخی از منابع رسمی در پاکستان بودجه طالبان مستقر در مناطق مرزی میان افغانستان و پاکستان را سالانه به سه تا چهار میلیارد دالر تخمین زده اند.
اویس احمد غنی والی/ استاندار ایالات سرحد پاکستان می گوید :» این پول از کجا می آید؟ با ذکات و کمکهای خیریه نمی توان این مبلغ را تهیه کرد.

میافیای مواد مخدرنیزنمی تواند این مصرف گزاف را تامین کند .» آقای غنی در ادامه می گوید : «روشن است که این پول از خارج می آید پاکستان که این پول را به آنها نمی دهد!»
بخشی از این پرسش را اخیرا ریچارد هولبروک نماینده ایالات متحده آمریکا برای افغانستان و پاکستان پاسخ داد او در اظهاراتش در برابر خبرنگاران در آسلام آباد گفت که «برخی از افرار طرفدار بیناد گرایان عمدتا در کشور های خلیج فارس از راه های غیر قانونی به گونه مثال از طریق ارسال حواله، به طالبان کمک مالی می کنند.» ایالات متحده آمریکا می گوید اکنون توجه را به منابع مالی بنیاد گرایان معطوف کرده است و تحقیق در این موردزمان بیشتری را در بر می گیرد.

برخی از تحلیلگران در آمد از راه تجارت غیر قانونی مواد مخدر را به عنوان یکی از منابع مهم تمویل مالی طالبان می پندارند اماآقای هولبروک این نظر را رد می کند و می گوید «حتی اگر تجارت غیر قانونی مواد مخدر متوقف شود تاثیر مهمی برمنابع تمویل مالی بیناد گرایان نخواهد داشت.»

با انکه پس از حملات یازدهم سپتامبر در ایالات متحده آمریکا برخی از کشور های عربی در خلیج فارس و منجمله عربستان سعودی برخی از حساب های بانکی را که ظن آن می رفت برای تمویل مالی گروه های بیناد گرای اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت مسدود کرد اما این اقدامات هنوزهیچ تاثیری بر فعالیت های مسلحانه بنیاد گرایان نداشته است.

تنها مصارف آمریکا در این جنگ که شامل مصارف درازمدت از قبیل موظبت از زخمی ها نمی شود از جنگ دوازده ساله ویتنام فراتر رفته و به دو برابر جنگ کوریا و دو برابر جنگ دوم جهانی رسیده است.

ناظران به این باورند که طالبان برای ادامه فعالیت خود علاوه بر تجارت غیر قانونی مواد مخدر از راه های دیگر از جمله آدم ربایی شخصیت های مهم و دریافت مبالغ گزاف در بدل رهایی آنها نیز کار می گیرند.

یکی از راه های دیگر ی که گفته می شود طالبان برای تمویل مالی شان از آن بهره می گیرند این است که تا کنون در چندین مورد دولت پاکستان مجبور شده است به طور غیر مستقیم به آنها پول بدهد.

در سال ۲۰۰۵ نظامیان پاکستانی پس از یک سال نبرد با جنگجویان طالبان در وزیرستان جنوبی در بدل معاهده صلح با آنان به چهار تن از فرماندهان قبایلی مبلغ هشتصد هزار دالر پرداختند. این مبلغی بود که فرماندهان قبایلی استدلال می کردند آن را برای ادامه مبارزه علیه نیروهای دولتی، از القاعده وام گرفته اند وباید آن را پس بدهند. در واقع این پول مستقیما به دست رهبران القاعده قرارگرفت.

در جنگی که سربازان بیشتر از ۴۰ کشور قدرتمند جهان با سلاح وتجهیزات مدرن وپیشرفته درگیر آن هستند. مصارف نیروهای بین المللی نیز اندک نیست.
تنها مصارف آمریکا در این جنگ که شامل مصارف درازمدت از قبیل موظبت از زخمی ها نمی شود از جنگ دوازده ساله ویتنام فراتر رفته و به دو برابر جنگ کوریا و دو برابر جنگ دوم جهانی رسیده است.

تنها در سال ۲۰۰۸ مصارف جنگ در افغانستان از ۱۶ میلیارد دلار بیشتر بوده که این مبلغ شامل فعالیت های استخباراتی نمی شود.
بریتانیا پیش از جنگ افغانستان مبلغ یک میلیارد دلار برای جنگ کنار گذاشته بود در حالیکه در اواخر سال ۲۰۰۷ تنها بریتانیا تقریباْ هفت میلیارد دلار بطور مستقیم در جنگ افغانستان و عراق خرچ کرد و تخمین زده می شود که تا پایان سال ۲۰۱۰ مصارف جنگ عراق و افغانستان برای بریتانیا از ۱۸میلیادر دالر تجاوز کند.
این در حالی است که از سال ۲۰۰۲ به اینسو ۴۶ کشور کمک کننده ء عضو ناتو و غیر ناتو به ارزش ۸۲۲ میلیون دالر سلاح و تجهیزات در اختیار دولت افغانستان قرار داده اند.
در مقابل این همه نیرو و مصارفی که نیروهای اتلاف بین المللی به رهبری آمریکا در افغانستان به کار گرفته اند تخمین زده می شود که حدود ۱۵۰۰۰ تن از جنگجویان طالب با منابع مالی که سرچشمه آن هنوز درست شناسایی نشده قرار دارند. آنها نه تنها از سلاح و تجهیزات مدرن و سنگین زمینی و هوایی برخوردار نیستند بلکه بدون شک مبالغ گزافی را که نیروهای خارجی در اختیار دارند نیز در دسترس آنها قرار ندارد. اما با اینهم ماشین هیچ جنگی را نمی توان بدون پول کافی بکار انداخت.
برخی ازتحلیلگران استدلال می کنند از آنجایی که جنبش طالبان در سال ۱۹۹۴ به حمایت مستقیم پاکستان به وجود آمد این کشور می خواهد از وجود این نیرو به عنوان وسیله فشار برای دریافت کمک های اقتصادی از غرب و گرفتن امتیازات سیاسی از افغانستان استفاده کند.

 از اینرو ظاهرا به نطر می رسد که برخی از عناصر در دولت و استخبارات این کشور هنوز هم از نیروهای بیناد گرای مثل طالبان و القاعده وگروه های مشابه حمایت می کنند.

منابع رسمی پاکستان هنوز هم ارتباط نزدیک شان با رهبران طالبان افغان را پنهان نمی کنند.اطهر عباس سخنگوی ارتش پاکستان نیز اخیرا در مصاحبه با یک تلویزیون آمریکایی گفته بود که این کشور هنوز هم با ملا عمر رهبر طالبان و سایر فرمانداهان آنها در ارتباط است و می تواند میان طالبان و نیروهای آمریکایی میانجیگری کند.
در مورد ایران و برخی از کشور های عربی در خلیج فارس نیز برخی از تحلیلگران نطر مشابهی دارند و معتقدند که القاعده و طالبان به نحو از انحا از حمایت مالی و حتی تسلیحاتی از سوی برخی از حلقات این کشور ها سود می برند.
اما سوال اصلی این است جامعه جهانی پس از هفت سال جنگ کمر شکن و پر تلفات با مخالفان مسلح در داخل افغانستان چرا در پی آن نشده اند تا برای خشکانیدن سر چشمه مالی نیروهای تندو و بنیادگرا گام موثری بردارند.

http://bbc.co.uk/persian/afghanistan/2009/07/090718_as_taliban_fund.shtml

عبور کشتی های جنگی اسرائیل از سوئز؛ ‹حاوی پیامی برای ایران›

ژوئیه 15, 2009

دو کشتی جنگی اسرائیل از کانال سوئز که در اختیار مصر است و مسیر رسیدن آنها به آب های نزدیک ایران را بسیار کوتاه می کند، عبور کرده اند.

رسانه های اسرائیلی عبور دو کشتی کلاس «سار» از این کانال که قابلیت پرتاب موشک را دارد حامل «پیامی» برای ایران دانسته اند.

اسرائیل معتقد است که برنامه اتمی ایران با هدف ساخت سلاح های اتمی دنبال می شود، اتهامی که ایران رد می کند.

مقام های اسرائیلی می گویند یک زیردریایی اسرائیلی نیز در ماه ژوئن از کانال سوئز میان دریای مدیترانه و دریای سرخ عبور کرد و در روز 5 ژوئیه با استفاده از آن به اسرائیل بازگشت.

یک مقام اسرائیلی که از او نام برده نشده گفته است که استقرار این دو کشتی به «فعالیت های اخیر» نیروی دریایی اسرائیل در اطراف دریای سرخ مربوط می شود.

خبرنگاران می گویند که هرچند کشتی های اسرائیلی معمولا از این کانال استفاده می کنند، اما حرکات اخیر آنها به گونه ای غیرمعمول به رسانه ها نشت پیدا کرده است.

شلومو بروم، از مرکز مطالعات امنیت ملی در اسرائیل گفت: «بر این باورم که (خبر عبور) احتمالا با هدف فرستادن پیام به ایران دایر بر اینکه اسرائیل قابلیت رسیدن به آنها را دارد نشت پیدا کرده است.»

اسرائیل مکررا گفته است که احتمال اقدام نظامی علیه ایران در ارتباط با برنامه اتمی آن کشور را مردود نمی داند.

احمد ابوالغیط وزیر خارجه مصر به بی بی سی گفت که این کشتی های جنگی حق استفاده از کانال سوئز را تا زمانی که نیات آنها علیه مصر خصومت آمیز نباشد دارند.

نه روز پیش نیز گزارش شده بود که یک زیردریایی اسرائیلی از سوئز عبور کرده است.

روزنامه های اسرائیلی روز پنجم ژوئیه گزارش دادند که در جریان آن مانور نظامی، یک کشتی نیروی دریایی مصر زیردریایی اسرائیلی را همراهی می کرد. مصر و اردن تنها کشورهای عربی هستند که با اسرائیل قرارداد صلح امضا کرده اند.

یک مقام مسئول در وزارت دفاع اسرائیل گفت که این کشور درصدد ایجاد پایگاهی برای زیردریایی های خود در بندر ایلات در دریای سرخ نیست. این احتمال قبلا مطرح شده بود که این بندر در دریای سرخ می تواند پایگاهی احتمالی برای زیردریایی های اسرائیلی برای استفاده علیه ایران باشد.

اسرائیل سه زیردریایی پیشرفته ساخت آلمان در اختیار دارد و دو فروند دیگر نیز سفارش داده است. برخی رسانه های خارجی گفته اند این زیردریایی ها توان پرتاب موشک های کروز مجهز به کلاهک هسته ای را دارند.

همزمان دیپلمات های ایرانی و مصری گفته اند که وزرای خارجه دو کشور سه بار در هفته جاری دیدار کرده اند. این می تواند نشانه بهبود روابط متشنج میان دولت های ایران و مصر باشد.

به گزارش آسوشیتدپرس منوچهر متکی وزیر خارجه ایران از روز یکشنبه برای شرکت در اجلاس سران غیرمتعهدها به مصر رفته است.

یک دیپلمات ایرانی به این خبرگزاری گفت که گفتگوهای آقای متکی با همتای مصری او «مثبت و دوستانه» بوده است.

مصر همواره ایران را به دخالت در امور اعراب متهم کرده است. این کشور از ایران می خواهد به حمایت خود از گروه های پیکارجوی شیعه در عراق، حزب الله لبنان و حماس در مناطق فلسطینی پایان دهد.

روابط دیپلماتیک تهران و قاهره در سال 1979 قطع شد اما ایران در سال های اخیر برای بهبود روابط با مصر تلاش کرده است.

http://bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090714_si_israel_suez.shtml

عبدالکریم سروش در لندن، روح پوپر بر فراز تهران

ژوئیه 15, 2009

عبدالکریم سروش، روشنفکر و نظریه پرداز ایرانی این روزها از آمریکا به لندن آمده است.

عبدالکریم سروش در سال های جوانی در بریتانیا با افکار و دیدگاه های کارل پوپر آشنا شد. پوپر می گوید حاکمانی که وعده ایجاد بهشت در روی زمین به مردم می دهند، جهنم برای آنها به ارمغان می آورند

آقای سروش پس از آنکه در اواخر دهه هفتاد خورشيدی گروههای افراطی، موسوم به گروه فشار، چندين بار در جريان سخنرانی های او در ايران اخلال ايجاد کردند، بيشتر وقت خود را به تدريس در دانشگاه های خارج از ايران گذرانده و اگر به سمیناری در ایران دعوت شده، مقاله فرستاده است.

دکتر عبدالکریم سروش را می توان مناقشه برانگیزترین «روشنفکر دینی» و یکی از تاثیرگذارترین متالهان شیعی نزدیک به سه دهه اخیر ایران دانست. شاید به علت سابقه زندگی آقای سروش در لندن، که به واسطه درس و مطالعه دوره دانشجویی بود، این شهر را بتوان پس از زادگاهش تهران، خانه دیگر او دانست.

برای همین است که هر روزش در لندن به کاری و بحثی و سخنرانی ای می گذرد. یک روز در کانون توحید لندن و سخنرانی درباره عدالت حاکمان از دیدگاه امام اول شیعیان و روز دیگر مقابل دوربین تلویزیون بی بی سی در شرح و تامل در آنچه که این روزها در ایران می گذرد.

در حالی که آقای سروش این روزها را در لندن سپری می کند، گویی روح کارل پوپر، فیلسوف علم و معلمی که سروش به آرای او دلبستگی دارد، ناظر اتفاقاتی است که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری درایران در حال رخ دادن است.

آقای سروش درباره اعتراض های مردمی به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران می گوید «این اتفاقی که در ایران افتاد و خیلی هم جالب بود یک معنای ویژه ای را نیز از دمکراسی نشان داد. همانطور که می دانید بر اساس رای پوپر در دمکراسی مهم این نیست که شما بتوانید کسی را نصب کنید بلکه مهم آن است که بتوانید او را عزل کنید. مردم عزمشان را جزم کرده بودند که آقای احمدی نژاد را عزل کنند و این یکی از نماد های بارز دمکراسی و جمهوریت در کشور ما بود که موانعی آمد و آن را سد کرد.»

به این ترتیب در شرایطی که عبدالکریم سروش در لندن نگران مسائل ایران است، گویی روح پوپر، استاد نادیده سروش، بر فضای تهران و دیگر شهرهای ایران است که شهروندانش رای خود را طلب می کنند.

نابهنگامی تاریخی جمهوری اسلامی

عبدالکریم سروش می گوید همانطور که می دانید بر اساس رای پوپر در دمکراسی مهم این نیست که شما بتوانید کسی را نصب کنید بلکه مهم آن است که بتوانید او را عزل کنید. مردم عزمشان را جزم کرده بودند که آقای احمدی نژاد را عزل کنند و این یکی از نماد های بارز دمکراسی و جمهوریت در کشور ما بود که موانعی آمد و آن را سد کرد

عبدالکریم سروش درباره وقایع اخیر ایران می گوید که «متاسفانه قصه قدرت همه جا قصه یکسانی است مخصوصا قدرت مطلقه. قدرت مطلقه هر کجا باشد فساد می آورد چه دینی باشد چه غیر دینی.»

آقای سروش معتقد است که می توان درباره تئوری حکومت دینی بحث کرد و نظر داد و او خود مخالفتی با این نظریه ندارد اما از نظر او مشکل در اجرای این تئوری است.

«شاید بتوان گفت حکومت دینی به دو دلیل نمی تواند بنا شود. یکی اینکه با قدرت نمی توانید ایمان و عشق بسازید و دوم اینکه اساس حکومت دینی بر تکلیف بنا شده در حالی که روزگار ما روزگار حق مداری است. این نکته خیلی مهمی است.»

به گفته آقای سروش، حکومت جمهوری اسلامی قدری نابهنگامی تاریخی دارد. در دورانی پدید آمده و بر مفاهیمی تکیه می کند که این مفاهیم دیری است مورد سئوال و تشکیک قرار گرفته اند.

او می گوید «بشر جدید بشری است حقوق مدار یعنی به دنبال حقوق خویشتن است. اصلا بیانیه حقوق بشر در این دوران نوشته شده و چشم ها به آن باز شده و یک ایده محوری است که همه قانون اساسی ها حول آن نوشته می شود در حالی که اندیشه دینی علی الاصول در همه ادیان و علی الخصوص در اسلام بر تکلیف مبتنی است.»

آقای سروش می گوید «من نمی گویم که تکلیف را باید فرو نهاد و یا امری بی معنی است. اما گاهی حقوق را در سایه تکلیف معنا می کنیم گاهی تکالیف را در سایه حقوق. گاهی تقدم با تکلیف است گاهی با حقوق. در حکومت دینی تقدم با تکلیف است.»

به اعتقاد عبدالکریم سورش، در گذشته مردم تکلیف اندیش بودند و حکومت های دینی می توانستند رضایت مردم را به دنبال داشته باشند، چون همفکر بودند، اما ولایت فقیه و حکومت دینی چون حکومت تکلیف اندیش است با اندیشه جدید که حق مداری است در عمل تناقض پیدا می کند.

«من این را در جامعه خودمان به خوبی می بینیم. اصلا انتخابات یک عمل حق طلبانه است به معنای سیاسی جدید کلمه. حق بنده است که رای بدهم و کسی را به ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس بگمارم. وقتی این حق را از من سلب کنند صدای من درمی آید.»

حکومت ایمانی مثل حکومت عشقی می ماند. شما قدرت را به دست بیاوید برای اینکه جامعه ای از عاشقان پدید آورید؟ اصلا نشدنی است. با زور بیشتر می توان کینه و نفرت تولید کرد تا عشق

عبدالکریم سروش

«حاکمان ما دیگر مشروعیت از مردم نمی خواهند»

آقای سروش می گوید که هر حاکمیتی دست کم دو رکن دارد: یکی کفایت و دیگری مشروعیت. «شما وقتی حکومتی و قدرت سیاسی را بر سر کار می آورید اولا از او انتظار دارید که با کفایت کشور را مدیریت کند، خصوصا در مسائل اقتصادی، نظم معیشتی و آموزشی. دوم این که مشروع و مقبولِ مردم باشد. این هم به اندازه کفایت مهم است. ممکن است حکومت دیکتاتوری هم با یک راهی به امور سامان بدهد اما مقبول مردم و مشروع نباشد.»

به اعتقاد آقای سروش، جمهوری اسلامی معنایش دست کم در نظر بانیان اولیه آن این بود که مشروعیت خود را از جمهور مردم می گیرد. «سخنان بسیاری آیت الله خمینی گفتند که بر همین معنا قابل حمل است. اما رفته رفته خصوصا پس از آیت الله خمینی این رای رو به ضعف رفت و کسانی دست بالا را در درون و بیرون حکومت گرفتند که مشروعیت را از مردم و جمهور سلب کردند و دادند به دست خداوند و امام زمان و از طریق امام زمان به نایب امام زمان که قرار بود مجلس خبرگان آن را کشف و به مردم معرفی کند.»

سروش می گوید «این تنش در دوران آیت الله خمینی همیشه وجود داشت اما الان کاملا رو شده که حاکمان ما برای مشروعیت به دنبال جمهور مردم نمی گردند و معتقدند تکیه به جای محکم تری داده اند که عبارت باشد از قوانین الهی و فقه اسلامی و از آن طریق می خواهند یک جامعه دینی و ایمانی به پا کنند.»

«با قدرت می شود نفرت تولید کرد نه ایمان»

عبدالکریم سروش می گوید امثال محمد تقی مصباح، روحانی بنیادگرایی که محمود احمدی نژاد و نزدیکانش در دولت ایران از نظر فکری خود را وابسته به او می دانند، به دنبال بنا کردن یک جامعه دینی و ایمانی اند و قدرت را می خواهند به استخدام بگیرند تا یک چنین جامعه «پاک و ایمانی» را که مومنان در آن زندگی کنند، فراهم آورند. اما سروش معتقد است اینکه چنین تئوری ای شدنی است یا نه مسئله ای است که از ذهن این افراد غائب است.

«من در تئوری با حکومت دینی مشکل ندارم اما آنچه که در حقیقت مشکل پیش می آورد، عمل کردن به آن است. بالاخره کمونیست ها و فاشیست ها و لیبرالیست ها هم قدرت را می خواستد برای پیاده کردن کمونیسم و فاشیسم و لیبرالیسم. مشکل این است که آیا راه و کارش را پیدا کردید یا نه، به تناقض های عملی اش اندیشیده اید یا نه؟»

سروش می گوید «به نظر من ممکن است شما که یک حکومت فاشیستی بنا کنید، ممکن است یک حکومت دیکتاتوری بنا کنید، اما یک حکومت دینی نمی توانید بنا کنید، نه اینکه در تئوری نمی توانید فکرش را بکنید، در عمل نمی توانید آن را اجرایش کنید. به دلیل اینکه در عمل با آن در تناقض رو به رو می شوید از جنس همان تناقض هایی که سعدی به آن علاقمند بود. گفته بودم چو بیایی غم دل به تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی.»

به گفته این شارح فلسفه اسلام سیاسی، حکومت اسلامی در تئوری خیلی خوب است اما در عمل ناشدنی است. «شما با قدرت نمی توانید ایمان بسازید مشکل این است. شما با قدرت می توانید خیلی چیزهای دیگر بسازید اما با قدرت نمی توانید ایمان بسازید.»

آقای سروش می گوید » آنچه که حضرات در پی آن هستند همین حکومت فقهی است. با زور و با استبداد می توان حکومت فقهی بنا کرد ولی ارزشی ندارد چون تبدیل می شود به زد و خورد. همین بستن و گرفتن و سنگسار کردن و بستن مطبوعات و امثال آن. با زور می توان بی ایمانی و بی دینی تولید کرد تا دینداری و ایمان. این همان تناقضی است که در عمل وجود دارد و آقایان از آن غافل اند.»

به گفته آقای سروش تجربه حکومت دینی در جامعه ایران «خیلی خوب این را نشان داده که آقایان هرچه بر اجرای احکام فقهی به خصوص احکام جزایی پافشاری بیشتری می کنند و شیپور را از سر گشادش می زنند، از آن طرف فرار مردم از دینداری و ایمان بیشتر می شود.»

عبدالکریم سروش وقتی می خواهد کلام را خلاصه کند، چنین می گوید: » آقایان وقتی از حکومت دینی حرف می زنند، منظورشان حکومت فقهی است. این می شود و با زور هم می شود، اما هیچ بهایی ندارد.»

http://bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090714_mg_sorosh_london_after_ir88.shtml

حمله بی سابقه خبرگزاری حامی دولت به علما و مراجع !

ژوئیه 14, 2009
کنایه حقوقدان شورای نگهبان به مراجع تقلید:
حمله بی سابقه خبرگزاری حامی دولت به علما و مراجع !
دلسوزان نظام از این که نصرالله‌، پیروزی قاطع دکتر محمود احمدی‌نژاد را تبریک می‌گوید اما در داخل و از حوزه صدای بلندی در این زمینه شنیده نمی‌شود در تردیدهستند، در باره مسایل جزیی بارها اطلاعیه و بیانیه داده می‌شد تا جایی که اعلام شد برای استفتا در باره قضیه هاله نور ! با فلان شماره تماس گرفته شود؟! و گاه در باره حضور قریب به چهل میلیونی تا چند روز خبری از اظهار نظر نیست؟

خبرگزاری رسا که در دوران انتخابات به جای داشتن مشی مستقل و انعکاس اخبار حوزه های علمیه، به رسانه تبلیغاتی هواداران احمدی نژاد تبدیل شده بود، پس از انتقادات علما از هواداران افراطی دولت، این بار به علمای برجسته قم طعنه زد.

این سایت در واکنش به انتقاد آیت الله استادی از طومارنویسی نوشت: «راستی چرا باید یک طلبه یا استاد حوزه احساس تکلیف کند یا بیانیه بنویسد یا طومار ارایه دهد؟ به نظر می‌رسد یک جای کار ایراد دارد.

عموم طلبه‌ها و بدنه حوزه ارتباط مستقیم‌تری با مردم دارند و از طرف دیگر مسئولیت اجرایی و هدایتی حوزه نیز در دستشان نیست و شاید کلان حوزه و صلاح‌دید آن را ندانند اما نیازهای مردم و واقعیت‌های اجتماعی را درک می‌کنند.

از طرفی بزرگان حوزه شاید ببشتر به مصالح کلی می‌اندیشند . اما به نطر می‌رسد قطع ارتباط بین صدر و ذیل حوزه باعث شده اطلاعات کم‌تری از توده مردم به علما و بزرگان برسد و از سوی دیگر تصمیمات مهم نیز به موقع در دسترس طبقه میانی و پایینی حوزه قرار نمی‌گیرد.»

این سایت با انتقاد از سکوت اکثر مراجع تقلید درباره انتخابات نوشت: «برای نمونه ما در انتخابات شاهد اظهار نظرها و سکوت‌هایی بودیم که دست کم توجیه آن برای عموم حوزه ارایه نمی‌شد. گاه در باره مسایل جزیی بارها اطلاعیه و بیانیه داده می‌شد تا جایی که اعلام شد برای استفتا در باره قضیه هاله نور ! با فلان شماره تماس گرفته شود؟! و گاه در باره حضور قریب به چهل میلیونی تا چند روز خبری از اظهار نظر نیست؟

آیا حوزه نباید اتحاد روش در باره این موارد داشته باشد؟ آیا بزرگان حوزه مسائلی که در مناظرات اتفاق افتاد یا بیانیه های صادره یا نامه کذایی به رهبری را ملاحظه نکردند؟

در این موارد طلاب چه باید بکنند؟ اگر یک امر بدیهی آشکار می‌شود و هر کسی را به اظهار نظر وامی‌دارد ، آیا نباید خط خاص هدایتی منتشر شود و اگر سکوت مصلحت است همین موضع همراه با توجیه آن ارایه شود؟»

این سایت با اشاره به عدم اعتراض علما به شعار جمع آوری گشت ارشاد توسط یکی از کاندیداها نوشت:«یا نمونه دیگر که در خطبه‌های این هفته نیز عنوان شد، زمزمه درباره طرح برخورد نیروی انتظامی با بدحجابی بود. این در حالی است که یکی از پایه‌های مبارزات انتخاباتی همین مسئله بود و جمع کردن گشت ارشاد! آیا نظر بزرگان و از جمله آیت الله استادی در این باره نباید همان موقع هم مطرح می‌شد یا امروز نیز تعریضی بدان وارد می‌گشت؟

یا اگر قرار است کلیت نظام حوزه حفظ شود وقتی جامعه مدرسین درباره کاندیدای خاصی نظر می دهد آیا سایر بزرگان حوزه نیز باید از حق شهروندی استفاده کنند و نظر شخصی و مخالف بدهند یا به مصلحت حوزه سکوت نمایند؟ اگر اتحاد روش وجود نداشته باشد چگونه می‌توان از کوچک‌تر ها انتظار بزرگ‌تر داشت؟»

این سایت در پایان با تفسیر به رای سکوت معنادار مراجع عظام تقلید و خودداری آنان از تبریک گفتن به احمدی نژاد می نویسد:

«در پایان لازم است به بایستگی مشاوره رسانه‌ای برای شخصیت‌ها، بزرگان و نهادهای حوزوی اشاره کنیم. می‌دانیم مخاطبان اصلی مرجعیت،‌ متدینین هستند و دلسوزان نظام از این که شخصیت محبوبی مانند سید حسن نصرالله‌، پیروزی قاطع دکتر محمود احمدی‌نژاد را تبریک می‌گوید اما در داخل و از حوزه صدای بلندی در این زمینه شنیده نمی‌شود در تردید هستند. طلاب و مبلغان چگونه می‌توانند به مردم و علاقه‌مندان بفهمانند که شاید بزرگان حوزه برای اعتراضات به حقی که از دولت‌نهم و رئیس‌جمهور دهم دارند فعلا از اظهار نظر رسمی خودداری می‌کنند!‌ چگونه می‌توان در باور مردم که شاهد دین‌مداری دولت اصول‌گرا و هتک‌حرمت‌های دوره دولت هشت ساله اصلاحات بوده‌اند، این همه واکنش‌های مبهم را شفاف کرد؟
مبلغانی که هرگز نتوانستند تعدد آرای مراجع در رویت هلال را توجیه کنند!

اگر مشاور رسانه‌ای موثقی در اختیار حوزویان و فضلا باشد، شیطنت‌های رسانه‌های بیگانه و فریب‌خوردگان داخلی به سهولت در اختیار قرار خواهد گرفت و ان‌شاءالله شاهد مواضع قاطعی خواهیم بود که دشمنان را مأیوس‌تر خواهد کرد!»

گفتنی است این سایت که چند سال پیش با شعار انتشار اخبار حوزه علمیه در سطح کشور و جهان با اهدافی متعالی و با مسوولیت موسسه لوح و قلم ، وابسته به حجت الاسلام طائب، برادر فرمانده کنونی بسیج کار خود را آغاز کرد، با تبدیل شدن به خبرگزاری و استفاده از تسهیلات وزارت ارشاد دولت کنونی از مخاطبانش کاسته شد و با حمایت افراطی از طیف احمدی نژاد، به وجهه مستقل خود آسیب زد.

از سوی دیگر این سایت با انتشار مصاحبه يك عضو حقوقدان شورای نگهبان، مراجع معظم تقليد را تلويحا متهم به تاثيرپذيري از رسانه‌هاي بيگانه كرد!

حجت الاسلام كعبي گفت: در جریان حوادث اخیر برخی رسانه های بیگانه با فضاسازی خبری تلاش می کردند نوعی بدبینی و سیاه نمایی از خدمات سی ساله نظام و نیز بزرگنمایی از مشکلات اجتماعی در نزد مراجع تقلید ایجاد نمایند.

وی در گفت و گو با رسا ضمن اعتراف به نقش محوری مراجع عظام تقلید در هدایت جامعه تصریح کرد: مرجعیت همواره ملجأ و پناهگاه مردم بوده و در صحنه های حساس انقلاب با پشتیبانی از ولی فقیه و تأکید بر حفظ ارکان نظام حضوری موثر در اقتدار و یکپارچگی کشور داشته است.

عضو موسسه آيت‌الله مصباح اذعان كرد: نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچگاه خود را مستغنی از ارشادات و روشنگری های مراجع ندانسته و در انجام بهتر رسالت خود از فرمایشات ایشان استفاده کرده است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود شكوه و عظمت يافتن مرجعيت شيعه در سه دهه پس از انقلاب اسلامی را ناشي از برکت نظام اسلامی، ولایت فقیه و رهبری امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری، دانست و گفت: در مقابل دشمنان اسلام همواره برای تضعیف این نهاد معظم تلاش کرده اند.

عضو حقوقدان شورای نگهبان با ادعاي تلاش دشمنان برای ایجاد محدودیت و بایکوت رسانه ای سخنان مراجع عظام تقلید اظهار داشت: در جریان حوادث اخیر شاهد بودیم که برخی رسانه های بیگانه با فضاسازی خبری تلاش می کردند نوعی بدبینی و سیاه نمایی از خدمات سی ساله نظام و نیز بزرگنمایی از مشکلات اجتماعی در نزد مراجع تقلید ایجاد نمایند.

کعبی در پایان تصریح کرد: رسانه های غربی در جهت تضعیف جایگاه مرجعیت، ضمن سوء استفاده از اظهارات مراجع عظام تقلید، برای شخصیت سازی و چهره سازی مذهبی نسبت به برخی روشنفکران سکولار و مطرود حوزه های علمیه نیز تلاش می کردند.

متن کامل نامه مهدی کروبی خطاب به رئیس قوه قضائیه

ژوئیه 11, 2009

حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی

ریاست محترم قوه قضائیه

با سلام و احترام

همانطور که می دانید اصل جمهوریت از اصول اساسی نظام است و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) نیز با توجه به تجربه صدر مشروطیت که جریاناتی با رای و حاکمیت مردم مخالف بوده و راه به استبداد می بردند و به قول مرحوم آیت الله نائیینی که استبداد دینی را بدترین نوع استبداد می دانست،‌ فرمودند «میزان رای ملت است» و با چنین اعتقادی بود که علی رغم وجود نگرانی ها نسبت به سلامت انتخابات در عرصه این انتخابات حضور یافته و مردم را نیز به حضور گسترده در این عرصه دعوت کردم،‌ ولیکن سرنوشت انتخابات به گونه ای رقم خورد که جمهوریت نظام زیر سوال رفت.

اینک نگرانی های بنده نسبت به انحراف در جمهوری اسلامی از آرمان های بنیان گذار ان موجب شد تا همان طور که چندی پیش همطراز شما درحکومت به دفاع از جمهوریت و اسلامیت نظام می پرداختم امروز در جایگاه دیگری در مقام دفاع از ان برآیم.

با توجه به قضایای اخیر بعد از انتخابات و بنابر اینکه ایام پایانی مسئولیت جنابعالی در قوه قضائیه می باشد ، تکلیف شرعی و مسئولیت شهروندی اقتضا می نماید که در این زمینه مطالب و نکته هایی را به عرض برسانم تا توسط آن جناب به عنوان عالی ترین مقام قضایی کشور به کار بسته شود تا در پیشگاه خداوند متعال سربلنند و در نزد ملت و بندگان مظلوم او روسفید باشیم.

انتخابات اخیر ریاست جمهوری که حماسه ۲۲ خرداد را آفرید فرصت مبارک و مغتنمی بود که می توانست موجب تامین و افزایش مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج از کشور شود و همگرایی قومی، جناحی و وحدت ملی را تضمین نماید ،‌ مع الاسف آزمندی قدرت طلبان و انحصارگرایانه اقلیتی حاکم در درون کشور موجب شد سرنوشتی دیگر را برای این انتخابات رقم زد و ملت بزرگ ایران را دلسرد افسرده ساخت.

چنانچه مسئولان امر به درستی انتخابات اخیر را هدایت می کردند این مشارکت و حضور ۸۵ درصدی مردم سرمایه بزرگی بود که برای سالیان دراز وحدت ملی ، تفاهم اجتماعی و شکوفایی اقتصادی کشور را تضمین می نمود، اما اکنون همان سرمایه تبدیل به ابزاری خطرناک جهت ایجاد تفرقه، واگرایی ملی ، افسردگی سیاسی، سوء ظن و بی اعتمادی اجتماعی و رکود اقتصادی گردیده است.

در مشارکت ۵۵ تا ۶۰ درصدی دوره های گذشته همیشه نیمی از آرا و گاهی بیشتر آن متعلق به جناح اصلاح طلب بود و این بار نیز حضور بی نظیر ۸۵ درصدی مردم برای تغییر وضع موجود بود، اما سرنوشت انتخابات به گونه ای رقم خورد که ظاهرا به زعم آقایان ۲۵ درصدی که در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کردند هم برای این آمدند که مبادا این دولت فعلی تغییر کند !!

بنابراین متعاقب انتخابات و اعلام عجولانه و غیرقانونی نتیجه آن میلیون ها نفر از مردم به روند غیر اخلاقی و غیر قانونی روند برگزاری انتخابات اعتراض کردند که مسئولان امر می توانستند با برخورد صحیح قانونی به پاسخگویی پرداخته و همگان را اقناع نمایند و شکایت نامزدهای معترض را به صورت بیطرفانه بررسی کنند ولیکن به جای آن آتش به روی مردم گشودند.

معترضان به نتیجه انتخابات غیرقانونی را دسته جمعی بازداشت کردند ،‌ شبانه به خانه های مردم حمله و به تخریب وسایل نقلیه اشخاص پرداختند و حتی عده ای را ربودند. به حریم کوی دانشگاه حمله کرده و سینه دختران و پسران ایران زمین را با گلوله شکافتند.

و اما ،‌ شماری از این اقدامات توسط لباس شخصی ها و شمار دیگر توسط یونیفورم پوشان بسیج و سپاه پاسداران و نیروی انتظامی صورت گرفت. بدین ترتیب بود که بی آنکه سخنی گفته شود نوعی کودتای نظامی را بر کشور تحمیل کردند .

به نظر من مسئولانی که با تدارک این تحرک ها زمینه ساز حوادث خونین پس از انتخابات شدند باید پاسخگو باشند و با ضرب و زور رادیو و تلویزیون و زندان نمی توان جای شاکی و متهم را عوض کرد. حرکت مسالمت جوی مردم ایران بزرگتر از ان است که با نسبت دادن به خارج یا گروههای طرد شده از مردم بدنام شود.

عاملان و مسولان دولتی هم فرض که با خشونت و زندان و تهدید بخواهند موقتا این موج را خاموش کنند، ‌ولی با آتش همیشه زیرخاکستر چه خواهند کرد ؟ با این بحران مشروعیت داخلی و بین المللی خود چه خواهند کرد ؟ چرا فکر نمی کنند که دوره این روش ها به سر آمده است وملت ایران، ملت خمینی و یاران انقلاب اسلامی بالاخره نخواهند گذاشت نظام جمهوری اسلامی برآمده از خون دهها هزار شهید در غصب بماند؟‌ممکن است که کروبی را هم به دیار فانی بفرستند اما ملت زنده می ماند و حق خود را می گیرد. من از مقامات دلسوز نظام می خواهم که اجازه ندهند که این روش ها که به زیان کشور و نظام است ادامه یابد.

حضرت آیت الله شاهرودی در این راستا اقدام حضرت عالی و قوه قضائیه و همچنین مجلس محترم برای تشکیل کمیته تحقیق جای بسی تقدیر و تشکر دارد .

تشکیل کمیته پیگیری از سوی شما معنایش این است که مسئولیت این کارها را نمی پذیرید و متوجه بخش های دیگری می دانید که چندان در اختیار شما نیست اما می دانید که در هر صورت شما رییس قوه قضائیه هستید و نباید در روزهای پایانی مسئولیت خود اجازه دهید که در کارنامه تان چنین اتفاقاتی ثبت شود.

با توجه به این همه قانون شکنی و نیز دستگیری ناموجه و نگهداری غیر قانونی صدها شهروند ایرانی در بازداشت گاهها و استقلال قوه قضائیه گویا سنگینی مسئولیت ها بیش از آن می باشد که تصور می رود .

شمار زیادی از بازداشت شدگان بیماران و حتی زنان باردار و شماری از آنان از مسئولین نظام در رده های مختلف طی دهه های اخیر بوده اند . و این در حالی است که هیچ کدام از آنان از حق قانونی انتخاب وکیل و مذاکره با او برخوردار نبوده و محل نگهداری اکثریت آنها برای خانواده های شان معلون نیست و حتی سلامت بسیاری از آنان هنوز برای وابستگانشان محرز نمی باشد . همه اینها موارد نقض آشکار قانون بوده و با اصول ۲۲، ۲۳،۲۴،۲۷، ۳۲، ۳۷، ۳۸و ۳۹ قانون و صراحت ماده ۱۲۵ قانون آیین دادرسی در تناقض است که توسط دولتمردان کنونی نقض شده و متاسفانه تاکنون واکنشی از سوی قوه قضائیه به نقض قانون نشان داده نشده است.

امروز حتی دادستانی تهران به صورت ابزاری جهت سرکوب معترضان قانونی به نتیجه انتخابات درآمده است . هیچ کس مخالف اصل نظام جمهوری اسلامی نیست، همه معترضان به نتیجه انتخابات با اصل نظام موافقند و مدافع آن می باشند . آنها تنها به روند انتخابات و مصادره آرای خودشان معترض بوده و خواستار رسیدگی قانونی و بیطرفانه به اعتراضشان می باشند . پس چرا باید آنان را اغتشاگر ، وابسته به خارج و به اصطلاح برانداز مخملی نامید ؟

این دردآور است که متولین و دولتمردان از طرفی مشارکت ۴۰ میلیونی مردم را به رخ دنیا می کشند و می گویند اختلافات هم یک اختلافات درون خانوادگی است و از طرف دیگر با کمال خشونت و بی رحمی به سرکوب اعتراض قانونی آنان پرداخته و هرگز مانند عضو یک خانواده با آنان برخورد نمی کنند. مگر خداوند متعال نمی فرماید که با همدیگر مهربان باشید، این چه رحم و رافت و همدلی و مهربانی است که همه ابعاد ان ضرب و شتم ، حبس و زندان، ‌داغ و درفش و حتی قتل و جرح معترضان عضو درون این خانواده است ؟

حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی
با توجه به این که حضرت عالی به عنوان فقیهی وارسته و عادل و آزادمنش شناخته می شوید و به عنوان رییس فاضل و فرهیخته قوه قضائیه از استقلال و بیطرفی برخوردار می باشید و روزهای پایانی دوره مسئولیت شما در این قوه است ، ‌اگر مشکل بازداشت شدگان اخیر در دوره حضرت عالی به طور سریع حل و فصل نشود عواقب غیرقابل پیش بینی زیادی برای ان متصور است.

بنابراین با توجه به تدبیر و تجربه جنابعالی اگر تا زمانی که در این مقام حضور دارید برای پیگیری آزادی بازداشت شدگان اخیر اقدام عاجل نفرمایید ممکن است که مسئول جدید قوه قضائیه تا بخواهد مستقر شود و بر امور مسلط گردد و تا روند طبیعی نقل و انتقالات مدیریتی طی شود عده زیادی از این بیگناهان همچنان در بلاتکلیفی بمانند و حقوق شهروندان تضییع شود.

لذا از جناب عالی به عنوان رییس قوه قضائیه خواهشمندم که دستور فرمایید تا هر چه سریعتر مقدمات تبدیل قرار بازداشت شدگان فراهم شود تا این عزیزان به آغوش خانواده های خود بازگشته و گامی موثر در جهت تفاهم و وحدت ملی برداشته شود . انشاءالله

مهدی کروبی
١٩/٠٤/١٣٨٨

http://bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090711_ir88_after_karrobi_shahroudi.shtml