«بازتاب»، سرویس سیاسی، مهدی خرم دل؛ پس از عملیاتی ساختن تحریم های نفتی و بانکی یکپارچه آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران، این محور شکل گرفته برای توقف مقاومت ایران در پی بازخوردگیری برای دریافت میزان اثرگذاری این فشارهای اقتصادی بر ایران و تنظیم رفتار متناسب با میزان اثرپذیری کشورمان از این فشارها و همچنین تغییر ادبیات مسئولان ارشد ایران متاثر از این فشارهاست و طبیعتاً گام های بعدی را زمانی بر خواهد داشت که از شکسته نشدن ایران در قبال این فشارها اطمینان حاصل نماید، اما تا آن زمان چه رویکرد نامحسوسی در دستور کار خواهد داشت؟
آنچه مشخص است، پس از تحریم های سخت و بی سابقه به زعم طرف غربی در قبال ایران، شاهد تغییر جدی ادبیات و مواضع از سوی مسئولان کشورمان در مسیر پذیرش درخواست یک سویه غرب مشتمل بر توقف کامل غنی سازی، خروج تمام سوخت غنی سازی شده در سطح بیست درصد و همچنین تعطیلی تاسیسات فُردو و امتیازدهی های دیگر که دقیقاً یک بازی برد- باخت را تداعی می کند، احساس نشده و در عالی ترین سطوح نظام همچنان بر حفظ این ظرفیت های هسته ای تاکید شده است و بسیاری معتقدند از آنجا که ظرفیت های غنی سازی و حفظ آنها هزینه ای سنگین داشته، برای برون سپاری اش می بایست دستاوردی به مراتب بزرگ تر از هزینه تحمیلی به کشورمان از سوی طرف های غربی اخذ شود؛ و الا بازی تنها به سود اروپا و آمریکا تمام شده است.
بر این اساس در این شرایط که طرف غربی تصور می کند با متقاعد کردن شرکایش برای پیروی از تحریم های یکپارچه آمریکایی – اروپایی و تلاش برای تنگ تر کردن حلقه تحریم ها می تواند بازی را به طور مطلق به سود خود به پایان برساند، بعید است تفاهمی به سادگی حاصل شود و این عدم تغییر ادبیات از سوی طرفین قطعاً منجر به برداشتن گام های بعدی خواهد شد که البته شواهد حکایت از آن دارد که روسیه و چین به سادگی با این طرح همراهی نخواهند کرد و حتی در قبال اعمال تحریم های اخیر که به تجارت وسیع شان با ایران ضربه زده نیز اعتراضات جدی داشته اند و با ادبیات تندی از آن یاد کرده اند؛ هرچند به خصوص در روند مذاکرات اخیر، روسیه نشان داد با غرب در عدم توسعه بیشتر تکنولوژی هسته ای ایران همراه است و اثبات کرد نباید در اوقات حساس بیش از حد به این همسایه نه چندان خوشنام تکیه کرد.
اما در این شرایط که گام های بعدی برداشته نشده و آمریکا امیدوار است تحریم های به اصطلاح فلج کننده سرانجامی چون زانو زدن کشورمان در برابر خواست هایش را در پی داشته باشد، اتاق فکر تصمیم سازی کاخ سفید چه فعالیت اجرایی را پی می گیرد؟ این پرسش یک پاسخ شفاف میان تحلیل گران دارد و آن تلاش برای تنگ تر کردن هرچه بیشتر حلقه تحریم ها با مختصات فعلی و بستن تک تک راه های دور زدن تحریم ها از جمله فشار به بانک های طرف حساب ایران برای قطع مبادلات ارزی و مسدودسازی امکان تبادل کالا به کالاست که شیوه ای برای دور زدن قطع مبادلات بانکی ایران و خریداران نفت کشورمان تلقی می شد و با مصوبه اخیر که مبادله نفت را با گندم نیز ممنوع کرد، میزان صداقت در اظهارات ریاکارانه آمریکایی ها مبنی بر اینکه این تحریم ها مردم را هدف نگرفته، مشخص شد.
در کنار این پاسخ شفاف اما می توان یک پاسخ مبهم نیز به گام هایی که کاخ سفید در حال پیش بردنش است، داد و باید گفت آمریکا علاوه بر تنگ تر کردن حلقه تحریم ها و بستن مسیرهای دور زدن تحریم ها، در تلاش است روابط اقتصادی، دیپلماتیک و فضای رسانه ای کشورمان کانالیزه شود و در شرایط کنونی که مقاومت اقتصادی در دستور کار ایران است، متاسفانه این رویکرد چندان مورد توجه تصمیم سازان داخلی قرار نگرفته است و این مسئله در هنگامه برداشتن گام های بعدی آمریکا و اروپا در مقابل ایران آثارش مشخص خواهد شد.
در رویکرد اقتصادی و دیپلماتیک که جنبه بیرونی دارد، آمریکایی ها تلاش کرده اند ایران را در یک مسیر مشخص اقتصادی قرار دهند، مسیری که کنترلش در اختیار آنها باشد و در زمان صفر بتوانند این کانال را مسدود سازند. عمده فشارها و سدهای گذاشته شده بر سر راه ایران از طریق سیستم بانکی و بازارهای ترکیه در حال دور زدن است، اما این همسایه غربی بر خلاف دیگر کشورها با فشار آمریکا برای قطع سرویس هایی که بانک ها و بازارهایش به اقتصاد ایران می دهند، مواجه نشده است. این دقیقاً یعنی ایجاد یک کانال امن برای ایران که خواه ناخواه برای دور زدن تحریم ها بیش از حد به آن متکی شود و در انتها زمانی که آمریکا قصد زدن ضربه دیگری را دارد و اخلال جدی در اقتصاد کشورمان را هدف قرار می دهد، این شاهراه را می بندد و ترک ها نیز پس از میلیاردها دلاری که در جریان شکل گیری این تحریم ها نصیبشان شده، بعید نیست در شرایطی با آمریکایی ها همراه شوند و کانال اصلی ایران برای دور زدن تحریم ها را سر بزنگاه مسدود نمایند.
در حوزه دیپلماتیک اما پیش از آن که آمریکا گامی بر دارد، در داخل گام هایی برداشته شد. در این حوزه آنچه تحت عنوان منزوی کردن از سوی طرف های متخاصم طرح می شود، با در یک مسیر بسته قرار دادن کشورمان پیگیری می شود. در این شیوه ارتباطات بین المللی که از شکل گیری یک ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا علیه ایران جلوگیری می کند، محدود شده و حداقل تلاش می شود در حلقه متحدان آمریکا، ایران یار کمکی نداشته باشد که نقش صدای مخالف را در فرآیند فشار بر ایران ایفا نماید.
در دولت های پیشین، به طور خاص آلمان و تا حدودی نیز فرانسه به سمت ایران گرایشهایی یافته بودند و البته این مسئله منجر به اهدای امتیازهای اقتصادی به طرف فرانسوی از جمله ورود پژو به صنعت خودروسازی یا خرید هواپیماهای مسافربری شده بود و از این منظر می بایست ارتباطی که برای ایران فاکتورش صادر شده بود، مفت از دست نرود و این حفظ روابط حتی در صورت تغییر دولتمردان آن کشورها تداخلی با توسعه روابط دیپلماتیک در جغرافیای سیاسی تازه به خصوص در آمریکای لاتین نداشت. اما اولی قطع شد و صرفاً بر دومی تمرکز شد که در جبهه ضدایرانی بازیگر نیستند و نمی توانند از اجماع متحدان اروپاییِ آمریکا جلوگیری کنند.
در حوزه فضای رسانه ای اما هنوز اتفاقات خوبی در حال وقوع است و به هر حال حداقل در فضای آنلاین محدودیتی برای پوشش اخبار درباره تحریم ها، فشارهای اقتصادی متاثر از این تحریم ها یا سوء مدیریت ها، اظهارات جنگ طلبانه مقامات آمریکا و اسرائیل و دیگر مسائل طرح شده در قبال ایران که التهاب برانگیز است، وجود ندارد و در شرایطی که فضای دیجیتال و وسعت ماهواره های فارسی زبان و انگلیسی زبان امکان بایکوت اخبار را ناممکن می سازد، این یک رویکرد مثبت است.
تا زمانی که رسانه های داخلی به طرح ادعاها و تهدیدهای دشمن در رابطه با تحریم های بیشتر یا جنگ بپردازند و مواضع طرفین را شفاف منعکس نمایند، هراس عمومی شکل نمی گیرد. اما زمانی که دستورالعمل هایی مبنی بر عدم پوشش این اخبار در رسانه های داخلی صادر و ابلاغ شود و سکوت خبری شدیدی در این رابطه در فضای اطلاع رسانی داخل شکل گرفته و این اخبار از سوی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور منتشر شود، عملاً بازی را واگذار کرده ایم.
در صورت پوشش اخبار فشارهای دشمن چه به لحاظ تحریم ها و چه به لحاظ رفت و آمد نیروهای نظامی شان در خلیج فارس، این مسئله تا حد زیادی عادی سازی شده و مردم درباره این مسائل آگاه و آماده می شوند، کما اینکه در زمان طرح موضوع تحریم های نفتی و بانکی حساسیت بالایی از سوی افکارعمومی وجود داشت؛ اما پس از تحریم های اخیر که متممی بر تحریم های نفتی و بانکی بود و خرید گندم را تا حدودی دشوار می سازد، شاهد کمترین واکنش ها در افکارعمومی و کمترین جهش ها در بازارهای اقتصادی کشورمان بودیم و این نشان می دهد عدم هراس در قبال پوشش این اخبار در رسانه های داخلی منجر به کمرنگ جلوه کردن تحریم ها نزد افکارعمومی و عدم تاثیر آنی بر بازارهای سرمایه های کشورمان می شود.
در مقابل، بایکوت این اخبار و رفرنس شدن رسانه های خارج از کشور باعث خواهد شد این رسانه ها فرصت سوء استفاده از اعتماد صورت پذیرفته به ایشان به سبب پوشش این گونه اخبار را بیابند و در موقعیت های حساس اخباری لا به بلای اخبار صحیح شان در خصوص تحریم ها یا جنگ مخابره کنند که فضا را ملتهب تر از حد تصور سازد.
با این اوصاف ضمن آنکه می بایست در سطح سوم و فضای رسانه ای، با حفظ شرایط موجود، دست رسانه ها را برای پوشش این وقایع باز گذاشت، در دو حوزه دیگر نیز می بایست به بازنگری جدی پرداخت و به خصوص درباره ترکیه که نشان داده بازیگر قابل اعتمادی نیست و هم اکنون نیز میزبان سپر دفاع موشکی شده، می بایست با احتیاط بیشتری برخورد کرد و نباید بیش از ده الی بیست درصد کل خدمات یا کالاهایی که به سبب تحریم ها صعب الوصول شده، از بازارهای ترکیه وصول کرد و در کنار اینها ذخیره کالاهای استراتژیک را از سه ماه به 6 تا 9 ماه ارتقاء بخشید تا در صورت شانه خالی کردن ترک ها و همراهی با آمریکا، بتوان با حداقل هزینه به جبران مافات پرداخت.
http://baztab.net/fa/news/13001/%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d8%a7-%c2%ab%da%a9%d8%a7%d9%86%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b2%d9%87%c2%bb-%d9%86%da%a9%d9%86%d9%86%d8%af-%d8%ae%d8%b7%d8%b1-%d8%aa%da%a9%db%8c%d9%87-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%84-%d8%a8%d8%b1-%d8%aa%d8%b1%da%a9%db%8c%d9%87-%d9%88-%da%86%db%8c%d9%86