Archive for دسامبر 2012

8 مقام ارشد ایرانی تبار در آمریکا و اسرائیل

دسامبر 2, 2012

دان حالوتس یک ایرانی تبار است او نیز فرمانده ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش رژیم صهیونیستی است. او در جنگ این رژیم با لبنان فرمانده کل نیروهای هوایی بوده است. / موشه کاتساو، هشتمین رییس جمهور رژیم صهیونیستی متولد ۱۹۴۵ در شهر یزد است. در میان ایرانیان مهاجر کاتساو تنها کسی است که به بالاترین مقام سیاسی کشور دیگر دست یافته است. او در دوران ریاست جمهوریش متهم به آزار جنسی و استراق سمع شده بود اما چون در دوران ریاست جمهوری مصونیت قضایی داشت با وجود فشارهای سیاسی در قدرت باقی ماند. او در سال ۲۰۱۱ به اتهام تجاوز به عنف و آزار جنسی به ۷ سال زندان محکوم شد.

سیروس حبیب در انتخابات ششم نوامبر ۲۰۱۲ از حزب دموکرات امریکا به مجلس قانون گذاری امریکا در واشنگتن راه پیدا کرده است. او اولین ایرانی تباری است که توانسته با کسب کرسی ۴۸، وارد مجلس نمایندگان واشنگتن بشود. پیش از این نیز ایرانی ها در سیاست امریکا وارد شده اند اما این بالاترین مقامی است که یک ایرانی ـ امریکایی توانسته در جامعه ی امریکا به دست بیاورد.

به گزارش مهر؛ حبیب در «بلیوو» بزرگ شده است و یکی از مفاخر علمی این شهر است. او در ۸ سالگی بینایی اش را بخاطر نوع نادری از سرطان از دست داد و آنطور که خودش می گوید خیلی زود ارزش فرصت های برابر و سخت کوشی را دریافته است.

او با وجود پذیرش از دانشگاه آکسفورد، در دانشکده ی حقوق ییل ادامه ی تحصیل داد و پس از پایان تحصیلات در یک شرکت حقوقی در حوزه ی فن آوری و نیازهای حقوقی فعالیت کرده است. آقای حبیب به فعالیت در حوزه ی فن آوری و کارآفرینی علاقمند است و بیشتر خدماتش در حوزه ی کارآفرینی و حقوق فن آوری است.

سیروس حبیب در دفتر سناتورهای حزب دموکرات مانند هیلاری کلینتون فعالیت کرده است. تلاش های او برای خدمات رسانی بهتر به جامعه ی امریکایی به ویژه افراد آسیب پذیر جامعه مثل کودکان و سالمندان است. تلاش های او برای تغییر شکل اسکناس های امریکا برای اینکه برای افراد کم بینا و نابینا قابل تشخیص باشند بسیار مهم بوده اند.

او در مبارزه انتخاباتی اش تاکید کرده است چالش های اقتصادی نباید و نمی توانند فرصت های سرمایه گذاری، حق تحصیلات عالیه و محیط زیست را به خطر بیاندازند و برای خروج از بحران باید اراده، اتحاد و تلاش افراد جامعه به کارگرفته شود.

سیاست مدار ایرانی در امریکا

سیروس حبیب توانسته است بالاترین مقام سیاسی را به عنوان یک ایرانی در ایالات متحده ی امریکا کسب کند اما ایرانی های زیادی در حوزه سیاست کشورهای دیگر وارد شده اند و در حوزه ی فعالیت خود موفق بوده اند. در ایالات متحده ی امریکا، فریار شیرزاد، گلی عامری، جیمی دلشاد، ناتاشا کامرانی، فرید جواندل، راس میرکریمی، سوزان اعتضادی و بدیع بدیع الزمانی افراد سرشناس و مطرح ایرانی تباری هستند که از سیاستمداران و فعالان فرهنگی و اقتصادی امریکا محسوب می شوند.

فریار شیرزاد مشاور معاون رییس جمهور و شورای ملی امریکا بود. او متولد ۱۹۶۵ متولد شهر لندن است و پدرش یکی از دیپلمات های ایرانی دردوره ی پهلوی است. شیرزاد، هفت سال در کمیته ی مالی سنای امریکا از سوی حزب جمهوری خواه فعالیت کرده است. شیرزاد یکی از سرشناس ترین سیاستمداران ایرانی ـ امریکایی است.

گلی عامری معاون وزیر امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه امریکا بوده است. او عضو حزب جمهوری خواه است. دانش آموخته ی استنفورد و دانشگاه پاریس است. گلی عامری در سال ۲۰۰۵ از سوی جورج بوش به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفره ی امریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر معرفی شده بود. «گلی عامری یزدی» پیش از احراز پست معاون امور آموزشی و فرهنگی وزارت خارجه آمریکا به خاطرنقشش در جمع آوری پول برای تشکیل یک گروه لابی که هدف از آن تلاش برای لغو تحریم های تجاری آمریکا علیه ایران بوده است، مجبور به حضور در کنگره و توضیح در این باره شده بود.

جمشید دلشاد اولین ایرانی تباری است که به عنوان شهردار یکی از شهرهای امریکا انتخاب شده است. او تا سال ۲۰۱۱ شهردار شهر بورلی هیلز بود. جمشید دلشاد متولد شهر شیراز است و اولین یهودی ایرانی تباری است که به ریاست کنیسه ی ساینا در لس آنجلس رسیده است.

راس میرکریمی نیز یکی از افراد سرشناس حزب دموکرات امریکا است. او از موسسین حزب سبز کالیفرنیا در سال ۲۰۱۰ بود. شهرت میرکریمی بخاطر تلاش های او برای قانون ممنوعیت استفاده از کیسه های پلاستیکی در سوپرمارکت ها و داروخانه ها در شهر سن فرانسیسکو است. اما او در سال ۲۰۱۲ متهم به خشونت خانوادگی و به خطر انداختن جان فرزندش در یک دعوای خانوادگی شد. اگرچه ایرانی ها در دو حزب جمهوری خواه و دموکرات امریکا وارد شده اند اما هنوز از افراد قدرتمند و تاثیرگذاردر سیاست های داخلی و خارجی امریکا نیستند.

سران ایرانی رژیم صهیونیستی

شاول موفاز معاون سابق نخست و وزیر راه و ترابری سابق رژیم صهیونیستی است. او رییس سابق ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش رژیم صهیونیستی و وزیر دفاع نیز بوده است. در تهران به دنیا آمده و اصالتا اصفهانی است. نام سابق او شهرام مفضض کار بوده است. او عضو تیپ کماندویی ارتش این رژیم است و در جنگ شش روزه، جنگ یوم کیپور و جنگ لبنان شرکت داشته است. موفاز پس از پایان جنگ ۱۹۸۸ لبنان در دانشگاه نظامی امریکا ادامه تحصیل داد. در سال ۱۹۴۴ به دلیل موافقت برای مبارزه با نیروهای نظامی فلسطین به مقام سرلشکری رسید.

دان حالوتس یک ایرانی تبار است او نیز فرمانده ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش رژیم صهیونیستی است. او در جنگ این رژیم با لبنان فرمانده کل نیروهای هوایی بوده است.

موشه کاتساو، هشتمین رییس جمهور رژیم صهیونیستی متولد ۱۹۴۵ در شهر یزد است. در میان ایرانیان مهاجر کاتساو تنها کسی است که به بالاترین مقام سیاسی کشور دیگر دست یافته است. او در دوران ریاست جمهوریش متهم به آزار جنسی و استراق سمع شده بود اما چون در دوران ریاست جمهوری مصونیت قضایی داشت با وجود فشارهای سیاسی در قدرت باقی ماند. او در سال ۲۰۱۱ به اتهام تجاوز به عنف و آزار جنسی به ۷ سال زندان محکوم شد.

نسل جدید مهاجران و فعالیت های سیاسی
از دوران قاجار تا کنون ایرانی های مهاجر توانسته اند در کشورهای مختلف به موقعیت های سیاسی دست پیدا کنند. اما تنها در نسل دوم و سوم مهاجران ایرانی است که آنها تمایل جدی تری به شرکت در فعالیت های اجتماعی و سیاسی در کشورهای محل اقامتشان دارند. این گروه جدید مبتکر فعالیت های اجتماعی و سیاسی جدیدی هستند و مانند یک شهروند درجه یک عضو احزاب و گروه های سیاسی شده اند. آنها فقط اصالت ایرانی دارند اما اهداف و منافع کشور تابع شان را دنبال می کنند.

سیاستمداران مهاجر ایرانی اگرچه تلاش می کنند برای جامعه ی مهاجر ایرانی خدمات رفاهی و اجتماعی فراهم کنند اما فعالیت های آنها فقط همسو با سیاست کشورهای خودشان است.
http://baztab.net/fa/news/18068/8-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84–%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1

.’فهمیدن نظرات مقام رهبری کار ساده‌ای نیست›

دسامبر 2, 2012

حسین باستانی

بی‌بی‌سی
حکم حکومتی اخیر آیت‌الله خامنه‌ای یک بار دیگر ثابت کرد نظر کسانی که مدعی‌اند برای پی‌بردن به دیدگاه رهبری باید به «ظاهر» سخنان او توجه کنند، تا چه حد ممکن است گمراه کننده باشد

زمانی محمد تقی مصباح یزدی، تئوریسین مورد اعتماد آیت‌الله خامنه‌ای گفته بود: «فهمیدن نظرات رهبری معظم انقلاب کار ساده‌ای نیست و باید از طریق قراین و سخنان، از اصل نظراتشان مطلع شد».

حکم حکومتی اخیر آیت الله خامنه ای به مجلس ایران برای توقف طرح سوال از رئیس جمهور، یکی از شواهدی است که پیچیدگی اطلاع یافتن از دیدگاه های رهبر ایران را به وضوح نشان می دهد.

این حکم در شرایطی صادر شد که در هفته های پیش، درگیری شدیدی میان نمایندگان موافق و مخالف سوال از محمود احمدی نژاد در جریان بود و هر دو گروه، استدلال می کردند که در چهارچوب دیدگاه های رهبر جمهوری اسلامی عمل می کنند.

استدلال موافقان طرح سوال این بود که رهبر – که به عقیده آنان مدافع اختیارات قانونی مجلس بود- کلامی در مخالفت با طرح سوال از رئیس دولت بر زبان نرانده است. علی لاریجانی رئیس مجلس، در دفاع از دیدگاه های همین گروه بود که در نیمه آبان گذشته، خطاب به نمایندگانی که معتقد بودند رهبر ایران موافق سوال از رئیس جمهور نیست، گفت: «این موضوع صحت ندارد، اگر مطلبی بود ایشان به بنده می‌گفتند و من به شما اعلام می‌کردم.»

در مقابل، استدلال مخالفان طرح سوال از رئیس جمهور آن بود که اگر چه آقای خامنه ای، مشخصا در این مورد سخنی نگفته، اما آنها از اشارات غیرمستقیم او – مثلاً در مورد لزوم پرهیز قوا از تنش – به مخالفت تلویحی رهبر ایران با چنین طرحی پی برده اند.

شاه بیت استدلال این گروه از نمایندگان، اظهارات مهدی کوچک زاده نماینده طرفدار دولت بود که در پاسخ به تاکید علی لاریجانی بر عدم مخالفت رهبر با طرح سوال گفت: «بنده و جمع دیگری از نمایندگان از فحوای کلام رهبری می‌فهمیم که تمایل به طرح سوال از رئیس‌جمهور در شرایط فعلی ندارند… به انسان عاقل که نباید همه چیز را دستور دهند… باید گاهی از ایما و اشاره هم فهمید.»

استدلال آقای کوچک زاده، مبتنی بر واقعیتی شناخته شده در نظام حکومتی ایران بود. در حقیقت، اعلام حکم حکومتی آیت الله خامنه ای به توقف طرح سوال از رئیس جمهور، یک بار دیگر ثابت کرد نظر کسانی که مدعی اند برای پی بردن به دیدگاه های رهبری باید به «ظاهر» سخنان او توجه کنند، تا چه حد ممکن است گمراه کننده باشد.

«بنده و جمع دیگری از نمایندگان از فحوای کلام رهبری می‌فهمیم که تمایل به طرح سوال از رئیس‌جمهور در شرایط فعلی ندارند… به انسان عاقل که نباید همه چیز را دستور دهند… باید گاهی از ایما و اشاره هم فهمید»

مهدی کوچک زاده، نماینده مجلس ایران

نظر فوق، در نقطه مقابل دیدگاه شناخته شده طیفی از حامیان سرسخت رهبر ایران قرار دارد که معتقدند او به خاطر مسئولیت رسمی خود، دارای محذوریت های داخلی و بین المللی متعددی است و در نتیجه، امکان بیان همه دیدگاه ها و فرمان های خود را ندارد.

معتقدان به این نظر، تاکید دارند که پیروان واقعی رهبر باید بکوشند با پی بردن به «خواسته های قلبی» ولی فقیه، این خواسته ها را برآورده کنند.

به این ترتیب است که استدلال چند هفته پیش علی لاریجانی مبنی بر مجاز بودن سوال از رئیس جمهور به علت «اعلام نشدن» مخالفت رهبری با آن، احتمالا نوعی «بدعت» در زمینه فهم دستورات حکومتی ولی فقیه به شمار می آمد.

شاید برای اجتناب از همین بدعت گذاری بود که لازم شد تا رهبر جمهوری اسلامی ایران، در یک سخنرانی علنی -آن هم در جمع بسیجیان- به صراحت «روش استخراج حکم» مطرح شده توسط رئیس مجلس را بی اعتبار اعلام کند.

ترویج این قاعده که برای فهم دستورات ولی فقیه باید به ظاهر سخنان او توجه کرد، عملا به معنی وادار ساختن رهبر به پذیرش شفاف و علنی مسئولیت تمام اقداماتی است که برای تأمین نظرات او صورت می گیرند.

این در حالی است که به وضوح، مجموعه ای از دستورات مهم آیت الله خامنه ای در زمینه های داخلی و خارجی، از جنسی نیستند که رهبر ایران، امکان پذیرش رسمی مسئولیت آنها را داشته باشد. موضوع این دستورات، از مسائل بسیار حساس امنیتی گرفته تا تصمیم گیری های سیاسی نهادهای حکومتی را در بر می گیرد.

تا جایی که به دستگاه قانون‌گذاری ایران مربوط می شود، میزان دخالت غیر علنی آقای خامنه ای در تصمیمات نمایندگان به حدی است که علی لاریجانی، در آخرین جلسه علنی مجلس هشتم گفت که در طول عمر این مجلس، «بارها» نظرات رهبر جمهوری اسلامی به مجلس رسیده و شهادت داد که نمایندگان همواره با «درک نصایح» آیت الله خامنه ای به آن عمل ‌کرده اند. با توجه به اینکه موارد دخالت «علنی» آقای خامنه ای در تصمیمات مجلس هشتم بسیار اندک بوده، تنها نتیجه ای که از شهادت آقای لاریجانی می توان گرفت آن است که در اکثر دفعاتی که نظر رهبری به مجلس هشتم رسیده، این کار به طور غیر رسمی و غیر علنی صورت گرفته است.

«ترویج این نگرش که برای فهم دستورات ولی فقیه باید به ظاهر سخنان او توجه کرد، عملا به معنی وادار ساختن رهبر به پذیرش شفاف و علنی مسئولیت تمام اقداماتی است که برای تأمین نظرات او صورت می گیرند؛ فرایندی که در بسیاری از موارد، به ‹مصلحت› ارزیابی نمی‌شود»

در چنین شرایطی، ایجاد این توقع در داخل حکومت که تنها دستورات علنی رهبری ملاک عمل مسئولان است، با ساز و کار تصمیم گیری و تصمیم سازی در نظام حکومتی ایران به شدت ناسازگار است. بر همین مبنا، اصرار علی لاریجانی بر مجاز بودن سوال از رئیس جمهور به علت اعلام نشدن مخالفت رهبر ایران، احتمالا به عنوان نکته ای منفی در کارنامه سیاسی او ثبت می شود و می توان پیش بینی کرد که در آینده، بارها توسط رقبای سیاسی او به عنوان نشانه ای از «بی بصیرتی سیاسی» مورد استناد قرار بگیرد.

در آبان ماه گذشته، علی مطهری، نماینده منتقد دولت در مجالس هشتم و نهم، گفت که نمایندگان «دائما برای هر کاری از دفتر رهبری سوال می‌کنند و به صورت شاخه‌ای از دفتر رهبری درآمده‌اند».

وی بعدها در توضیحی بیشتر افزود: «در جلسات رسمی و غیر رسمی مجلس جملاتی از این قبیل زیاد تکرار می‌شود که: ‹نظر آقا این نیست، آقا با این طرح مخالف‌اند، فلان عضو دفتر رهبری گفته است رهبری این نظر را قبول ندارند’، و…. در نتیجه بسیاری از افراد از اظهارنظر خودداری می‌کنند و بسیاری از طرح‌ها با یک جمله باد هوا می‌شود.»

سرانجام عبرت آموز طرح سوال از رئیس جمهور در مجلس نهم و اشتباه سیاسی سوال کنندگان در «دست کم گرفتن» اشارات غیر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی، دلیل چنین رفتار سیاسی محتاطانه ای را، در مجلس و در نهادهای دیگر حکومتی، بهتر توضیح می دهد.

تجربه اخیر سوال از رئیس جمهور، ابعاد جدیدی از دشواری های فهم دیدگاه های «واقعی» رهبری را به را به مسئولان حکومتی ایران معرفی کرد که نتیجه طبیعی آن، بی تردید در افزایش باز هم بیشتر دغدغه های این مسئولان برای «کشف» دیدگاه های رهبری در زمینه های مختلف، قابل تشخیص خواهد بود.

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/11/121125_l39_mesbah_khamenei.shtml